خسته دل، آهسته من تا اوج دریا می شوم
در نگاهت، غرق نور، بی تاب و تنها می شوم
با نسیم یاد تو، در باغ رویا می دوم
در هوای چشم تو، چون موج دریا می شوم
بوسه ای از لب فروغت، می برد خواب از دلم
در تب آغوش تو، بی مرز و پیدا می شوم
هر نفس با نام تو، جان می دهم، جان می برم
در دل آواز تو، گم گشته پیدا می شوم
سایه ات بر شانه ام افتاده چون مهتاب نرم
در شب بی خواب تو، آرام و زیبا می شوم
در دل شب های سرد، از شوق دیدارت هنوز
با خیال گرمت، ای یار، گرم تمنا می شوم
هر نسیم از کوی تو، پیغام جان افزا دهد
با صدای نام تو، لبریز معنا می شوم
مصطفی نجفی راد
برچسبها: مصطفی نجفی راد
تاريخ : شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ | 11:35 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

