باد
از لای پنجره
تیغ میریزد.
من
بر زمینِ سرد
نمناک میشکفم.
سایهام
بر دیوار
سنگینتر از خویش میزند.
آینه
لبخندِ ترکخوردهام را
میجود
و من
طعمِ کهنهاش را
قورت میدهم.
این درد
کهن
در استخوانهایم آواز میخواند
آوازی تلخ
و آشنا.
چشمبندی ست
رخوتِ تسلیم.
من
و لذّتِ این سقوطِ آرام
در ژرفای خویش.
مهدی مصری زاده
برچسبها: مهدی مصری زاده , پنجره
تاريخ : شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴ | 11:47 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |