دلم لک زده
میوهای باشم
لکدار
در دستانِ رهگذری
که بیخبر
از تمنایم
مرا بچرخاند
در نورِ ظهر.
در دهانِ کودکی
شیرین شوم
و سبز
در خندهاش
جوانه بزنم.
نه رؤیای چشمهای دزدیده
نه همآغوشِ آرزو
نه در رطوبتِ خاکستریِ کپکها
از شکوهی
بینصیب
آرام
بپوسم.
یا
بلیطی باشم
در مشتِ مسافری
جا مانده
و اتوبوس
بینگاه
گذشته باشد.
امیر حسینی خواه چوشلی
برچسبها: امیرحسینی خواه چوشلی
تاريخ : سه شنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ | 11:25 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |