بِکن فرهاد دل را ؛ کوه را کندن نمی ارزد
چه شیرین ها که قدر دانه ای ارزن نمی ارزد
تو ای پروانه دور شمع می رقصی نمی دانی
که می سوزاندت این شعله ؛ رقصیدن نمی ارزد
بگو با حضرت آدم که دنیا پر ز اندوه است
به اینجا آمدن با میوه ای چیدن نمی ارزد
بگفتا گر چه غمگینیم امّا عشق را دیدیم
برو ساقی خماری بهر نوشیدن نمی ارزد
اگر سلطان عالم نیز باشی نزد دلدارت
به حکم عشق گه گاهی سر افکندن نمی ارزد
بگو با آن نهال آخر که هیزم میشوی روزی
در این دنیای پر نامرد روییدن نمی ارزد
من از جریان هجر یوسف از یعقوب فهمیدم
که ماندن گاه با دشمن تراشیدن نمی ارزد
قلم هارا شکستند از بلای عشق شاعر ها
تو هم ای دوست ساز عشق را بشکن ؛ نمی ارزد
علی نصیری
برچسبها: علی نصیری
تاريخ : شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴ | 12:0 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |