لطفی اگر نمایی، دوران غم سرآید
این خستهجانِ عاشق، سوی تو با سر آید
تا در جَوار حُسنت، منزل نموده ام من
دیوار غم بریزد، دوران شب سرآید
چون وصل گشته ممکن، با آن کَمند مُشکین
صیاد را بگویید، کین صید با سر آید
احیای ما نمودی، با عطر گیسوانت
گر شرط وَصل، مرگ است، جان را بگو سرآید
با مشعل دو چشمت، گرمای تن فزون یافت
گر سوختن بخواهی، پروانه با سر آید
سعید قلی بیگی
برچسبها: سعیدقلی بیگی
تاريخ : یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ | 11:19 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 | 

