سیلابی از حرف
در ذهنم راه میروند
با کدام زبان سراغت را بگیرم
مهدی فاطمه؛
از پس سالها انتظار
نشانیات را میخواهم
و برای حرف زدن با تو
آیههای آسمانی میخوانم
سراغت را از که بگیرم
کعبه انتظار؛
این حوالی
هیچکس شبیه تو نیست
جمعهها که میرسد
هوای کوچه را بو میکشم
فقط خیالم میداند
به انتظار عطر نرگس نشستهام
سالهاست
غروبهای جمعه
در فراق نیامدنت
با خیال انتظارت خیس میشوم
حس عجیبی دارم
وقتی واژههایم با نام تو
متبرک میشوند
انگار
با فرشتگان هم کلام شدهام
میدانم
لایق نیستم
با فرشتهها حرف بزنم
پس
احواتت را از که بپرسم!؟
میدانیم
مشتاقی که بیایی
افسوس
سفره ایمانمان خالیست
و هیچکس
اینجا شبیه حرفهایش نیست.
عبدالله خسروی
برچسبها: عبدالله خسروی
تاريخ : دوشنبه ۳ آذر ۱۴۰۴ | 13:11 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

