نمِ باران نشسته روي شعرم... دفترم يعني!
نمي¬بينم تو را ابري¬ست در چشم تَرم يعني
سرم داغ است و يک کوره تبم، انگار خورشيدم
فقط يکريز مي¬گردد جهان دورِ سرم يعني
تو را از من جدا کردند و پشت ميله¬ها ماندم
تمام هستي¬ام نابود شد، بال و پرم يعني
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاري نکردم... کافرم يعني؟
اگر ده سال بر مي¬گشتم از امروز
مي¬ديدي که من هم شور دارم عاشقي را از بَرَم يعني
تنِ تو موطِن من بوده پس در سينه پنهان کن
پس از من آنچه مي¬ماند به جا؛ خاکسترم يعني
نشستم چاي خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت اين¬ها بود، خوبم... بهترم يعني!
مهدي فرجي
برچسبها: مهدی فرجی
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | 9:1 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |