در تو خلاصهام...
مثل باران در پنجره
مثل ماه در شب بیچراغ
مثل لبخند در دل گریه
تو را که میبینم
جهان،
اندکی آرامتر میچرخد
و تمام دردها
بهانهای میشوند برای آغوش تو
نه واژه میخواهد این دلتنگی
نه فریاد
فقط تو را میخواهد
در سکوتی
که هزار شعر در آن متولد میشود
کمی بمان...
تا تمام کوچهها را
با نامت چراغانی کنم
و تمام شعرها
برای تو اتفاق بیفتند
حمیدرضانظری مهرورانی
برچسبها: حمیدرضانظری مهرورانی
تاريخ : شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴ | 10:44 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

