دلم به کوچهی خاموش یار مینگرد
که هر نفس گذر روزگار مینگرد
به شوق دیدن رویت، شبان و روزانم
چراغ خویش به شمع مزار مینگرد
ز درد و داغ جدایی، چهها که میکشد این دل
هنوز در طلبت بیقرار مینگرد
به باغ سوخته بیبرگ، عاشقی ماندم
که جز به آمدنت بر بهار مینگرد
اگر تو باز بیایی، شکوفه خواهد رست
نسیم، خندهکنان در کنار مینگرد
به هر کجا که روم، یاد چشم توست، ای یار
که بر شکستهترین روزگار مینگرد
تو آفتاب منی، بیتو شام بیپایان
که بر غروب جهان، انتظار مینگرد
حمیدرضانظری مهرورانی
برچسبها: حمیدرضانظری مهرورانی
تاريخ : جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴ | 10:16 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

