سکوت باد در طوفان بهاری
همان نگاه آبی آب
در خشک رود زاینده رود است
همواره در جوشش
برگ های پاییزی
در انتظار نسیم
پرحسرت مرگ باش
کاش ویرانی پاییز را
از تابستان گلایه کنی
او تلخ ترین روز های
سرد زمستانی بود
نیاصرم سرابی در سرای
بی سرور گرم فرهنگ است
او تنها تر از همیشه
در انتظار اشک های باران
آهسته آهسته فریاد سکوت را
در گلوی صنوبر پنهان میکند
قلمم خونین شد
از سینه آتش گرفته
نباید انتظار گلستان داشت
آنچه باقی می ماند نفرتی
به وسعت چهارباغ اصفهان است
سکوتم ساکت شد
دیگر توان نوشتن ندارم
آرام تر از باد رهایم کن
دانیال براتی
برچسبها: دانیال براتی
تاريخ : سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ | 10:33 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |