دیگر برایت شعر نمیگویم
از آن کلماتِ اناری
که از جانم میچکید
به پای دستانت،
به پای وجودت.
هر چه نیرو داشتم،
به چرخ عشقت زور آوردم
حیف،
چرخ جدا شد،
گاری افتاد
و تمامِ گلدانهای احساسم شکست.
من تمامم را
بیهوده تکهتکه کردم.
دیگر برای هیچکس شعر نمیگویم.
دلم خاکستر شد،
حداقل روحم را پس بده.
آنقدر که تو را دوست داشتم،
دیواری را اگر دوست میداشتم
شکوفه میداد.
حیف،
که همه سنگ بود
و من نمیدانستم.
دیگر شعر نمیگویم
امروز را
به خاطرههای جهان بسپار،
عشق تمام شد.
طناز سرشار🌹
برچسبها: طنازسرشار
تاريخ : دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ | 11:50 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |