تو را دوست دارم،
مثل رقصِ برگ در باد،
مثل نوری که از لابهلای ابرها میتابد،
مثل صدای آرامِ باران بر پنجره،
که هر بار مرا به تو میرساند.
مثل رنگینکمانِ بعد از باران،
مثل خورشید، مثل آسمان...
تو، قشنگترین حسِ واژههایم هستی.
وقتی در سکوتِ نگاهت غرق میشوم،
زمان آهسته میگذرد،
و دنیا، با هر نفسِ تو آرام میشود.
با تو، ترسهایم ناپدید میشوند،
و قلبم در کنارت، پر از امید میتپد.
هر لحظه با تو،
مثل نسیمِ صبحگاهیست
که برگها را نوازش میکند
و روحم را با خود به پرواز میبرد.
من، در کنارِ تو،
فارغ از دنیای اندوهم.
باران ذبیحی
برچسبها: باران ذبیحی , پنجره
تاريخ : سه شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۴ | 12:7 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

