تو را میخواهم
در بارانِ بیچتر،
خیسِ خاطرهها.
میبارد
از تقویمهای با تو،
در شهرِ کاغذی.
و چه زرد ورق میخورند
برگهای تقویم را
بی هیچ کس
با من حرف میزند
سایهای مهگرفته
در پنجرهی خیال
به صدای پای تو
تو در پسکوچههای خیال
و من آنم که در هنوز خواستن توام
میخواهمت در باد
در باران
بی هیچ بودنی
قطره قطره سکوت
شهری سفید
با صفحاتی از نام تو
با من
با تو
باهم
بهرام بصیری
برچسبها: بهرام بصیری , باد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ | 11:36 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

