✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 | بهرام بصیری

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

علاجِ دلتنگی‌ها،

علاجِ دلتنگی‌ها،

آغوشی‌ست طولانی

با بوسه‌های بی‌پایان،

که چون باران

فرو ریزد

بر منِ‌های بی‌قرار.

حلقه‌ی دست‌هایمان،

پیچکانی نرم

حلقه‌ی آرامشی‌ست پر تکرار

تکرارِ بی‌پایان.

کوچه‌ها در من

به تو ختم می‌شوند،

و دوست داشتن

ماندن در توست.

هر نفسِ تو

زمزمه می‌کند بودن را

دوست داشتن!

آغوشِ پیچکان در هم تنیده است

و گلی که می‌روید...


بهرام بصیری


برچسب‌ها: بهرام بصیری

تاريخ : چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ | 10:21 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

شک دارم

من به این گردش واین چرخ جهان شک دارم

به همین قصه‌ی تکرار زمان شک دارم

گرچه باران امیدی به گلستان بارید

لاجرم بر همه تصویر جهان شک دارم

نقش لبخند تو در قاب دل من بنشست

لیک در ماندن لبخند به آن شک دارم

چشم تو پنجره‌ی آبی دنیای من است

من به این پنجره‌ی رو به جهان شک دارم

گفته بودی که شبی حال مرا می‌پرسی

حیف بر پرسش شیرین سخنان شک دارم

وعده دادی که بمانی، دل من شاد شود

وه به این وعده‌ی پنهان و عیان شک دارم

از چه خندیدی و آغوش گرفتی ناگه

دل به این عشق، به این حس نهان شک دارم

عشق در چشم دلم خیره شد و لرزیدم

که به این خیرگی چشم زنان شک دارم


بهرام بصیری


موضوعات مرتبط: 🌿زن
برچسب‌ها: بهرام بصیری

تاريخ : جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ | 10:17 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

قطار رفت

قطار رفت

هنوز

خیره به ریلِ خاطره‌ام

کتاب نیمه‌ی من

بی‌تو

به فصل آخر رسید

صفحه‌ای خالی ماند

با سایه‌ی تنهایی

چقدر خسته شدم

شب‌نشین رنج و نگاه

که هر لحظه

دل مرا

به سمتِ غربت می‌کشد

به یاد خاطره‌ها

بارانی باش

که بر خاکِ ترک‌خورده‌ی دلم

سبزه‌ای دوباره برویاند

به دارِ عشق تو

مصلوبم

هر پیامکِ ت

مثل ندای مسیح

در تاریکی ست

به این حواری عاشق

ترحم کن

و بوسه‌ای دوباره

بر صلیبِ انتظار بگذار

شراب چشم تو

نه از تاکِ

که می‌چکد

بر لبِ من

بوسه‌های شیدایی ست

بیا

نگاهت وحی است

در غبارِ جهان

که شبِم را

به سپیده پیوند می‌زند

بهرام بصیری🌹


برچسب‌ها: بهرام بصیری

تاريخ : دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴ | 11:14 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تنهایی

تنهایی
پازل گم شده ی قاب شکسته ی من
خاموشی می‌تابد
بر خانه‌ی بی‌پنجره،

تصویر تنهایی‌
افتاده بر آینه‌ی شکسته
زخمی

از برش خاطرات،
رد پای خون جاری ست
بر سنگ‌فرش خاطره

باران می‌بارد
بر گونه‌های زرردم

تنهایی
ترانه‌ی نبودنت را
با سکوت می‌خواند،

دست‌های خالی آرزوهایم
در انتظار با تو بودن،

خیال پرواز
شاید وقتی دیگر،

بهرام بصیری


برچسب‌ها: بهرام بصیری

تاريخ : دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ | 9:51 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.