دیوارِ سنگیِ سکوت،
تنها مرزِ مطمئنِ اینجاست؛
جایی که مسیرهایِ مُقررِ تقویم،
پایانی ندارند.
من،
همصحبتِ سایهام شدهام؛
همان موجودِ بیصدا که
فقط از سرِ اضطرار،
به اشتراکِ یک فنجانِ تلخ میآید.
در این تبعیدگاهِ درون،
از سنگینیِ میراثِ ذهنِ بزرگ، خسته میشوم؛
از قهرمانانی که فقط در قابهایِ خاکگرفته
شورش کردند و مردند؛
و اندیشههایی که جز خوابآلودگی،
بَرکتی نداشتند.
تمامِ پیامهایِ رهایی،
بینتیجه،
تهِ اقیانوسِ فراموشی غرق شدند.
و این قلم،
فقط یک دروغِ آرامبخش است؛
سُرایندهای که میداند:
کلمات،
پیش از آنکه ناجی باشند،
خود، گورکنِ روحاند.
مریم نقی پور خانه سر
تاريخ : شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴ | 11:53 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

