زندگی یکنواخت میگذرد و
روزهای تکراری میآیند و میروند
هیچکس غم و تنهایی مرا درک نمیکند
انگار واژه شادی از من سیر است
در ازدحام درد و دلتنگی پر از تکرار
دستهایم را بسوی آسمان میگشایم
و دلم را جا میگذارم روی زمین
و رد نگاهم تا آسمان میرود
خدایا شکرت
راه آسمانت همیشه باز است
با اینکه هنوز درگیر است دلم
آواز خدا از دور دلانگیز است
و ناگه
رعد به تندی غرید و باران آرام بارید
و صدای خدا از عرش تا فرش آمد
انگار فرشتهای آمد
دست تنهایی مرا گرفت
و از اینجا پرواز داد
به خودم آمدم و دلم را مرور کردم
دیدم همه دلم از یاد اوست
ایمان دارم میشود با یک تبسم و سلام
زندگی را دوباره آغاز کرد.
عبدالله خسروی🌹
برچسبها: عبدالله خسروی , خدا
تاريخ : سه شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴ | 12:34 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

