✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

من پشت پنجره‌ی باد نشسته‌ام

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

من پشت پنجره‌ی باد نشسته‌ام

من
پشت پنجره‌ی باد
نشسته‌ام
و به آواز پرنده‌ای که نیست
گوش می‌دهم...

خورشید
مهره‌های طلایی‌اش را
روی شطرنج روز می‌چیند
و سایه‌ی من
آرام
از دیوار زمان
پایین می‌لغزد.

یک لیوانِ آب
کنارِدستم است
و افکارم
مثل قطره‌های شبنم
بر گلبرگ سکوت
می‌لرزند.

کجایی؟
آیا تو هم
دارید به ابری که می‌گذرد
فکر می‌کنی؟
آیا تو هم
صدای پای فصل‌ها را
از پشت در
می‌شنوی؟


بیا
دست‌هایت را
بر شقیقه‌ی این شب طولانی بگذار
تا روشن شود
راهی که ستاره‌ها
در پیاده‌رو آسمان
جای گذاشته‌اند.

ما
می‌شویم
هم‌نفس نسیم
هم‌دم سحر
هم‌زاد باران...

و عشق
یک برگ سبز ساده است
که با باد
حرف می‌زند.


علیرضا گودرزی


برچسب‌ها: علیرضاگودرزی , پنجره , باد

تاريخ : دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ | 11:34 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.