دیگر اینجا جایگاه خنده نیست.
من ندانم تا به کی باید گریست.
لحظه ها باری به دوش ما گذاشت.
تاب.اندیشیدن ما را نداشت.
من دلم آنجاست که خندیدن رواست..
پوزخند و ریشخند هم کیمیاست.
گربپر سند نام چیست ، خانه کجاست.
با تبسم پاسخی دارم ، نمیدانم کجاست .
نام من هیج است وریشه در هواست.
ریشه ام را اشک تر کرده ، ساقه افسرده است .
نه مگر شادی وآزادی خنده. درون درمحتواست .
غربت دیرینه ام بر جای گشته استوار .
شاهد بودن ،وازغصه نخندیدن خداست .
ریشه ام در گریه ازحذف کیان .
نیک داند جایگاه خنده وشادی کجاست .
احمدرضاآزاد
برچسبها: احمدرضاآزاد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ | 11:55 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

