عمرت دراز و
بختت چون سرو و
سایه ات چو کوه.
ای ناجی شب های خرگوشک خسته از فرار.
ای پرستار زخم های کهنه ی پلنگ بی شکار.
ای مهربان مادر و
پر توان پدر.
سایه ات چو کوه و دلت چو جویبار
مستدام.
مستدام.
مستدام و جاری
ای چشمه سار تنهای بیابان های خشک
در شب کویر.
کسی نفهمید اما
من خوب می دانم
تک غنچه ی باغ های خیالی آرزو را
تو به راز آب دادی.
تو به عشق خنداندی.
ببخش.
تو ببخش.
ببخش که گل خار دارد اما
گل برای تو زیباست.
ای زیبا پناه غنچه های باغچه ی خانه امان.
تو بمان
که خوب تر از تو تنها
فرسنگ ها از ما دور است
و خوابیده.
اما من خیالم راحت است
که تو هستی
تو اینجایی و
آفتاب به امید تو می تابد.
و تو بیداری.
سحر غفوریان
برچسبها: سحرغفوریان
تاريخ : دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ | 11:27 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |