توی یه مردابِ ساکت
یه دونه کوچیک خواب بود،
با رویای آفتابی
که توی دلش آب بود.
نه ترسید از سیاهی،
نه از تنهاییِ شب،
فقط آروم زمزمه کرد:
«یه نوری هست، یه راهی، حتماً!»
آرومآروم قد کشید،
تا رسید به روشنی،
گفت: «من نیلوفرم!
دلم پر از زندگی!»
حالا وقتی نگاهش میکنی
تو دلِ مرداب
رشد کرد بی صدا
میگه: «رشد یعنی امید…
یعنی پیدا کردنِ نور!»
طهورا عسکری داریونی
برچسبها: طهوراعسکری داریونی
تاريخ : سه شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۴ | 10:1 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

