کاش آفتاب بودم،
تا هر صبح از پشت پنجرهات طلوع کنم
و بر موهایت بتابم،
بیآنکه نامم را بدانی.
کاش باران بودی،
که با هر قطرهات، دلم آرام میگرفت
و خاک وجودم بوی تو را میداد.
اما نه من آفتابم، نه تو باران…
ما دو فصلِ ناتمامیم،
که همیشه در حوالی هم اتفاق نمیافتند
امیر عباس دستلان
برچسبها: امیرعباس دستلان , پنجره
تاريخ : یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ | 10:34 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

