کاش آفتاب بودم،
تا هر صبح از پشت پنجرهات طلوع کنم
و بر موهایت بتابم،
بیآنکه نامم را بدانی.
کاش باران بودی،
که با هر قطرهات، دلم آرام میگرفت
و خاک وجودم بوی تو را میداد.
اما نه من آفتابم، نه تو باران…
ما دو فصلِ ناتمامیم،
که همیشه در حوالی هم اتفاق نمیافتند
امیر عباس دستلان
برچسبها: امیرعباس دستلان , پنجره
دل از من بردی و آفلاین بودی
نه در چت و نه در تایملاین بودی
زدم لایک تکتک پستهایت را
تو انگار در غمِ اوکراین بودی
دلم بردی و رفتم تو بلاکلیست
گمونم با کسی آنلاین بودی
امیر عباس دستلان
برچسبها: امیرعباس دستلان
دل آرامم ز فرط دوریت بیمار گشته
در این دریای دوری، قایقم بی یار گشته
هوای عطر تو در کوچهها پیچیده جانا
نسیم زلف تو بر جان من دلدار گشته
شکوفا میشود گل با نگاه گرم چشمت
جهان از لطف تو هر لحظه پر انوار گشته
به هر راهی که رفتم ردپایت را ندیدم
ولی عشق تو در قلبم همیشه یار گشته
تو را هر شب به یاد آوردهام در خوابهای خوش
درون سینهام شوق تو صد پرگار گشته
اگر روزی وصالت قسمت دل شد، بدان که
تمام عمر من در عشق تو تکرار گشته
امیر عباس دستلان
برچسبها: امیرعباس دستلان

