من فقط مشتاقِ آرامشم

مشتاقِ اندکی فراموشی..
‌

((آلبر کامو))

من هرگز در زندگی
به‌اندازه‌ی الآن
که خودم را به‌تمامی
به تو سپرده‌ام،
احساس امنیت نکرده‌ام.

- از نامه‌های عاشقانه آلبر کامو به ماریا

آیا زن،
تنها چیزی نیست که
برای ما از بهشت
به جا مانده است ...؟

آلبر -کامو

می‌خواهم راز بزرگی را برایتان فاش کنم ،
در انتظار داوری روز قیامت نمانید
این داوری
همه روزه روی می‌دهد...

آلبر کامو

▫ما در عصر مشکلات غم‌انگیزی زندگی می‌کنیم.

ولی بسیاری از مردم مشکلات و نومیدی را از هم تمییز نمی‌دهند.

لارنس می‌گفت: "باید از مشکلات تازیانه‌ای برای راندن غم ساخت.

" امروز غم‌های بسیاری وجود دارد که نیازمند این تازیانه است.

- آلبر کامو

من هرگز در کلِ این دو ماه از دوست داشتنت دست برنداشتم،

از تازه‌ترین فکرم تا کهنه‌ترینش تو بوده‌ای، تکیه‌گاهم، سرپناهم، یگانه رنجم.

مرا در قلبت بپذیر، به دور از تمام هیاهوها، مرا پناه بده،

حتی اندکی، تا بعدش شروع کنیم به زیستنِ این عشق که زوال نمی‌پذیرد.

تو را و تمام تو را از تمام هستی‌ام می‌طلبم، تو را بی‌هیچ کم‌وکاست.

به امید دیداری زود عزیزم، خیلی زود، از خوشحالی دارم می‌خندم،

تنها، احمقانه، برانگیخته، انگار که ششم ژوئن است.

این نامه فقط به رسم استقبال از تو است،

برای اینکه به تو بگوید یک روز بدون تو

روزی‌ست که تمام نمی‌شود!

شهری‌ست بدون باغ

زمینی‌ست بی‌آسمان

و برای اینکه به تو بگوید

هرگز هیچ‌ چیز ما را از هم جدا نخواهد کرد؛

در این دنیا، به هم گره خورده‌ایم.

شب‌ خوش!

قلبت را می‌بوسم...

| آلبر کامو |

مادامی که به جستجوی این بپردازید

که "خوشحالی" شامل چه چیزهایی میشود،

خوشحال نخواهید شد...

"آلبر کامو"

خدا به انسان می گوید :
من خانه هستم .. ، در بزن .
با هم چای میخوریم و گپ میزنیم
تو سبُک میشوی ..و ..
و من نظرم را در مورد تو عوض میکنم
و کاری میکنم تا دلت گرم شود .
لازم نیست سر سجادۀ نماز باشی
همانطور که در حال چاي خوردن هستی
می توانی با من حرف بزنی
یاهمانطورکه درحال گوش دادن به موسیقی هستی
من هم از موزیک خوشم می آید
خودم به انسانها آموزش داده ام بنوازند ،
به بعضی از آنها الهام کردم چگونه ساز های متفاوت بسازند
و نغمه های شورانگیز از آن بیرون بکشند ،
با رقص هم مخالف نیستم .
ببین پروانه ها چگونه می رقصند .
گُل در حال رقص است .
ابرها درحال رقصند.
به کودکان نگاه کن ، پاک و معصومند
 و مدام درحال رقصند.
گاهی خدا می گوید : مزاحم نیستی
در بزن با هم یک چای بنوشیم و گپ بزنیم ...
ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ،
ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﻦ،
ﻣﻦ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎﺵ ...

سرانجام در عمق زمستان فهمیدم که

در وجودم تابستانی شکست ناپذیر وجود دارد..

آلبر كامو

کاش یکی رو داشته باشین که مثل عاشقانه آلبر کامو بهش بگین:
.
.
.
.
.
‌.
من هرگز در زندگی
به‌اندازه‌ی الآن
که خودم را به‌تمامی
به تو سپرده‌ام،
احساس امنیت نکرده‌ام.

از این لحظه به بعد، معلوم شد که فقر قویتر از ترس است،
زیرا هر چه خطر بیشتر بود به همان نسبت مزد بیشتری می دادند.

برده در آغاز عدالت می طلبد
و در پایان سلطنت می خواهد

باید عشقی داشت، عشقی بزرگ در زندگی.

از آن رو که این عشق برای نومیدی‌های بی‌دلیلی که ما را در چنگ می‌گیرد،

عذری موجه می‌تراشد...

آلبر کامو
یادداشت ها

چه بسیار جنایت ها فقط برای این روی داده که
عامل آن ها قادر به تحمل قصور خویش نبوده است!

من با تو سرچشمه ای از زندگی را باز یافته ام که گمش کرده بودم
شاید آدمی برای اینکه خودش باشد ، به بودن کسی نیاز دارد

ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﭘﻮﻝ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ !

ﺁﻟﺒﺮ ﻛﺎﻣﻮ

تراژدی این نیست که تنها باشی
بلکه این است
که نتوانی تنها باشی
گاهی آماده‌ام
همه چیزم را بدهم
تا هیچ پیوندی با جهان انسان‌ها
نداشته باشم…!

آلبر کامو

چه بسیار جنایت ها فقط برای این روی داده که
عامل آن ها قادر به تحمل قصور خویش نبوده است!