✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 | مهدیه لطیفی

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

لبخند نمی زنی

لبخند نمی زنی
و پنجره بی چاره می میرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور می شود...
لبخند می زنی
و جان، جانانه نیست.

و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمی گیرد!

"مهدیه لطیفی"

(اسفند 94)


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ | 13:13 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دروغ که می گویی

دروغ که می گویی
چشم هایت پر از پسر بچه می شود
دروغ که می گویی
یک چیزی کنج مردمک ات
مهربانی ام را تحریک می کند
تا برای پسر بچه های چشم هایت
شکلات و پنجره بیاورم
تا بی ترس تنبیه

شیشه ها را بشکنی بین بازی
هیچ می دانستی
دروغ که می گویی

درد می گیرد سر هر لبخندم

تا تخت باشد

خیال تو و بازی هایت

که باورت کرده ام.

"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ | 12:20 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

لبخند نمی زنی

لبخند نمی زنی
و پنجره بی چاره می میرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور می شود...
لبخند می زنی
و جان، جانانه نیست.

و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمی گیرد!
"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ | 12:12 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گم شده ای

گم شده ای
راس ساعت دو صفر و دو صفر دقیقه
که پیدا شوی شاید ..

نگرانی ام از نیمه شب است و سرما
و تابلوهایی که نکند با باد چرخیده باشند !

پیاده رو ها را به کفش هایت مبتلا نکن
بگذار پا نخورده بماند این برف
و به راه های بهتری فکر کن
مثلا
همین جا توی آغوش من هم
می شود گم شوی
راس هر ساعتی که دلت خواست

که پیدا شوی شاید ..

"مهدیه لطیفی "


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲ | 12:19 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

لبخند نمی زنی

لبخند نمی زنی

و پنجره بی چاره می میرد

و شعر

بی چاره و با کتِ پاره دور می شود...

لبخند می زنی

و جان، جانانه نیست.

و عشق

آی عشق

چه بی چاره جان نمی گیرد!

"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ | 12:14 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دروغ که می گویی

دروغ که می گویی
چشم هایت پر از پسر بچه می شود
دروغ که می گویی
یک چیزی کنج مردمک ات
مهربانی ام را تحریک می کند
تا برای پسر بچه های چشم هایت
شکلات و پنجره بیاورم
تا بی ترس تنبیه

شیشه ها را بشکنی بین بازی
هیچ می دانستی
دروغ که می گویی

درد می گیرد سر هر لبخندم

تا تخت باشد

خیال تو و بازی هایت

که باورت کرده ام.

"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ | 12:22 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

مصنوعی لبخند زدنت را

مصنوعی لبخند زدنت را
می گذارم به حساب هر چیزی
الا اینکه

دلت را زده باشم

"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲ | 11:41 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تو آینه را می زنی می‌شکنی

تو آینه را می زنی می‌شکنی

من دلگیر می‌شوم ...

تو در همین خرده آینه ها تکرار می‌شوی!

من می‌خندم ، می‌گویم ؛

تو همیشه ناشیانه ماهرانه ترین کارها را انجام می‌دهی ..!

می‌خندی ....

من عاشق خندیدنت می‌شوم

من اشتباه نمی‌کنم که آینه را دست تو می‌سپارم

یا دل به تو می‌بندم
مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ | 9:59 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گم شده ای

گم شده ای
راس ساعت دو صفر و دو صفر دقیقه
که پیدا شوی شاید...


نگرانی ام از نیمه شب است و سرما
و تابلوهایی که نکند با باد چرخیده باشند!



پیاده رو ها را به کفش هایت مبتلا نکن
بگذار پا نخورده بماند این برف
و به راه های بهتری فکر کن
مثلا
همین جا توی آغوش من هم*
می شود گم شوی
راس هر ساعتی که دلت خواست
که پیدا شوی شاید.




"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : دوشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | 10:10 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تقصیر خودم نیست

تقصیر خودم نیست

تو را که می بینم

هر چه از بر کرده بودم ، از برم می رود

تو را که می بینم

همه ی واژه ها نا گفته می مانند

تا همیشه چیزی با خودم برای تکرار کردن داشته باشم!

همه ی اینها تقصیر حرارت حضور توست

سنگینی حرم حضور تو را

پاسخی جز سنگینی سکوتم نمی یابم

تقصیر خودم نیست که تو را که می بینم

چیزی برای گفتن ندارم

مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی , عشق

تاريخ : دوشنبه ۵ تیر ۱۴۰۲ | 9:40 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تو آینه را می زنی می‌شکنی

تو آینه را می زنی می‌شکنی

من دلگیر می‌شوم ...

تو در همین خرده آینه ها تکرار می‌شوی!

من می‌خندم ، می‌گویم ؛

تو همیشه ناشیانه ماهرانه ترین کارها را انجام می‌دهی ..!

می‌خندی ....

من عاشق خندیدنت می‌شوم

من اشتباه نمی‌کنم که آینه را دست تو می‌سپارم

یا دل به تو می‌بندم


مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | 9:34 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تقصیر خودم نیست

تقصیر خودم نیست

تو را که می بینم

هر چه از بر کرده بودم ، از برم می رود

تو را که می بینم

همه ی واژه ها نا گفته می مانند

تا همیشه چیزی با خودم برای تکرار کردن داشته باشم!

همه ی اینها تقصیر حرارت حضور توست

سنگینی حرم حضور تو را

پاسخی جز سنگینی سکوتم نمی یابم

تقصیر خودم نیست که تو را که می بینم

چیزی برای گفتن ندارم

مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | 9:29 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گیرم همه جای جهان جهنم

گیرم همه جای جهان جهنم

گیرم دست‌های زمین

بی بذر و

بی‌خنده

گیرم چنته زمان

بی عشق و

بی «هر چه تو می‌گویی» اصلاً

کافی بود کمی

فقط کمی

پنجره را باز کنی


زندگی

از پنجره‌های بسته رد نمی‌شود


مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی , پنجره

تاريخ : شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ | 9:54 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

خیابان

خیابان
شعر بلندی‌ست...
وقتی مــن با قدم‌های تــو قدم می‌زنم!

مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی , عشق

تاريخ : جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 8:10 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

پیش آمده هیچ وقت

پیش آمده هیچ وقت

پیشانی ات بلند باشد

بختت بلند تر؟

و مردی بلند بلند

بگوید "دوستت دارم"!؟

باید پیش آمده باشد

تا خیال نکنی زن بودنت

بر بادهای بیابان شده شاید

پیش آمده باید باشد

تا انتقام خودت را از خودت نگیری

و به خوردِ خودت ندهی بیخود

که چه بهتر که "می توانم زن تنهای مستقلی باشم"!

و هیچ زنی پای این دروغ را امضا نمی کند

مگر آنکه پیش نیامده باشد!

| مهدیه لطیفی |


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | 11:9 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دروغ گفتن هم حدى دارد

دروغ گفتن هم حدى دارد

راستش،

عاشق نشده ام هرگز...

مزه شکلات مى دهد؟

یا گریه؟

یا دلشوره هاى مدام؟

| مهدیه لطیفى |


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی , عشق

تاريخ : سه شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۱ | 8:4 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

آرزویت که می کنم

آرزویت که می کنم
لحظه ی آمدنت
پرستو ها نیامده دوباره کوچ می کنند!
و من چنین نامنتظر
تو را و بهار را
از نو آرزو می کنم...!
تو ببین چه می کنی
که من پر از فلوت و دریا شده ام

مهدیه لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ | 7:22 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

من برآنم که سزاوار قدم های تو باشم
که بیایی شاید...
تو برآنی که قدمهات به کوی من‌ِ بیچاره نیفتد
به غلط...

مهدیه_لطیفی


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی

تاريخ : جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ | 7:17 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

باید می گذاشتی عاشقت بمانم

باید می گذاشتی عاشقت بمانم

عشق چیزی نیست

که هر دقیقه

هر روز

اتفاق بیفتد

اگر افتاد

باید دو دستی چسبیدش

باید می گذاشتی دو دستی بچسبم

به قایق هایی که نجاتمان می دادند

به رویاهایم

به عشق

زندگی اقیانوس دیوانه ای ست!

(مهدیه لطیفی)


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی , عشق

تاريخ : دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ | 7:36 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

لبخند نمی زنی

لبخند نمی زنی
و پنجره بی چاره می میرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور می شود...
لبخند می زنی
و جان، جانانه نیست.


و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمی گیرد!
"مهدیه لطیفی"


برچسب‌ها: مهدیه لطیفی , عشق

تاريخ : شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ | 8:2 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.