کجای جهان رفتهای
نشان قدمهایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است
باز نمیگردی، میدانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.
شمسلنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
باز
بوته های علف مست کرده اند
سرشان را به هم می کوبند.
هر وقت بوی تو نزدیک می شود
داستان ما همین است ...
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
چون سیب رسیده ای
رها شده در رویا
با رود می روم
کاش شاخه ای که از آب می گیردم
دست تو باشد !
شمس_لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
نگاه کن ،
چه پیر می شوند !
رویاهایی که
تو را نیافته ،
جهان را ترک می کنند ...
شمس_لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
شعر
زبان پرندگان است
بر درگاه سلیمان
وقتی که پیامبری به غیر تو
در خانه نیست
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
مــــن یک جـــــادهام
میآیم بیآن که آمده باشم
میرسم بیآن که قدم بردارم
به دور دست جاده نگاه میکنم
پیشِ پایِ تــــــوأم
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
تو
نخواهی آمد
و شعر
داستان پرنده یی ست
که پرواز را دوست دارد
و
بالی ندارد....
#شمس_لنگرودى
برچسبها: شمس لنگرودی
کاش گوزنی چوبی بودم
شاخ می زدم به خیالاتم در رویا
و خدا
نفس های غم آلودم را می شمرد
"شمس لنگرودی"
برچسبها: شمس لنگرودی , خدا
برای ستایشِ تو
همین کلمات روزمره کافی است
همین که کجا میروی، دلتنگم.
برای ستایش تو
همین گل و سنگریزه کافی است
تا از تو بتی بسازم.
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
تو
نخواهی آمد
و شعر
داستان پرنده یی ست
که پرواز را دوست دارد
و
بالی ندارد....
شمس_لنگرودى
برچسبها: شمس لنگرودی
خداوندا
تمام حرفهای جهان یک طرف
این راز یک طرف
آیات شما
چه قدر، شبیه به لبخند اوست!
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی , خدا
به حرف تو رسیده ام
به حروفِ نام تو
باقی حرف ها را برای چه اختراع کرده اند
ترکیب شان
جز دروغی برای ادامه زندگی نیست!
محمد شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
در کوچه ، خیابان ، مترو
صدای تو را می شنوم
در خانه ، سکوت ، رویاها
می گویند دیوانه ام
می گویم دیوانه اگر بودم
که صدای شما را می شنیدم
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
از من مپرس چرا دوستت دارم من
تو هم چون شعری
که هر چه دروغ میگویی ، زیباتر میشوی
از من مپرس از چه تو را میپرستم
بتی از سنگی
سرد چون بلور
بطالت روزی تابستانی بر دریا
از من مپرس از تو چرا ناگزیرم
ای خون
دقایق آخر
مریم بیشوی
عیسای نازاده صلیب شده را
در آغوشت بگیر
شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
شادی هایت را بر صورت من بریز
فروردین من!
و اضافه هایش را پست کن
برای کسی که بهاری ندارد...
شادا بهار
که دست مرا گرفته
نمی دانم به کجا می برد
شادا من
که دست بهار را گرفته
به خانه خود می برم....
شعر از شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی , بهار
ماجرای مرا پایانی نبود
اگر عطر تو
از صندلی بر نمیخواست
دستم را نمی گرفت
و به خیابانم نمیبرد .
محمد شمس لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
نبايد آن نياز رواني شديد حاصل از خلأهاي ذهني را با عشق اشتباه
گرفت
تاريخ ما تاريخ انواع محروميت ها و شکست هاست
مجنون شکست مي خورد، ليلي شکست مي خورد
و مخاطب تاريخ شکست خورده از آن لذت مي برد...!!
عشق بايد عامل شادي و پرواز باشد نه عجز و درماندگي
عشق هاي يکطرفه و ذلت طلبانه، گريز به درون است و عشق نيست
پس با اين حساب ...
عشقي که تو حاضر باشي از جان بگذري که او بماند و زندگي کند که ديگر عشق نيست، تنفر از خود است !
🌦
#شمس_لنگرودی
برچسبها: شمس لنگرودی
بی آنکه بوی تو را بشنوم
ریشههای سیاهم
در تاریکی بیدار میشوند
فریاد میزنند:
بهار، بهار...
شاخههای درختم من!
به آمدنت معتادم...
| شمس لنگرودی |
برچسبها: شمس لنگرودی , بهار
بی آنکه بوی تو را بشنوم
ریشههای سیاهم
در تاریکی بیدار میشوند
فریاد میزنند:
بهار، بهار...
شاخههای درختم من!
به آمدنت معتادم...
| شمس لنگرودی |
برچسبها: شمس لنگرودی , بهار