✈★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍃🧡💙🍃وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍃🧡💙🍃وچه👤 | شمس لنگرودی

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍃🧡💙🍃وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

آرام باش قلب من

آرام باش قلب من
آرام باش
فکر کن نم‌نم باران است
بر پنجره‌ام می‌بارد


شمس‌لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ | 12:36 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

کجای جهان رفته‌ای

کجای جهان رفته‌ای
نشان قدم‌هایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است

باز نمی‌گردی، می‌دانم
و شعر
چون گنجشک بخار‌آلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.


شمس‌لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ | 12:56 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

باز بوته های علف مست کرده اند

باز
بوته های علف مست کرده اند
سرشان را به هم می کوبند.
هر وقت بوی تو نزدیک می شود
داستان ما همین است ...


شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ | 12:54 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

چون سیب رسیده ای

چون سیب رسیده ای
رها شده در رویا
با رود می روم
کاش شاخه ای که از آب می گیردم
دست تو باشد !

شمس_لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ | 13:42 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نگاه کن ، چه پیر می شوند !

نگاه کن ،
چه پیر می شوند !
رویاهایی که
تو را نیافته ،

جهان را ترک می کنند ...

شمس_لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ | 12:51 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

شعر زبان پرندگان است

شعر
زبان پرندگان است
بر درگاه سلیمان
وقتی که پیامبری به غیر تو
در خانه نیست

شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ | 12:2 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

مــــن یک جـــــاده‌‌ام

مــــن یک جـــــاده‌‌ام
می‌آیم بی‌آن که آمده باشم
می‌رسم بی‌آن که قدم بردارم
به دور دست جاده نگاه می‌کنم

پیشِ پایِ تــــــوأم
شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ | 12:8 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تو نخواهی آمد

تو
نخواهی آمد
و شعر
داستان پرنده یی ست
که پرواز را دوست دارد

و
بالی ندارد....

#شمس_لنگرودى


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ | 11:54 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

کاش گوزنی چوبی بودم

کاش گوزنی چوبی بودم

شاخ می زدم به خیالاتم در رویا

و خدا

نفس های غم آلودم را می شمرد

"شمس لنگرودی"


برچسب‌ها: شمس لنگرودی , خدا

تاريخ : پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ | 11:30 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

برای ستایشِ تو

برای ستایشِ تو
همین کلمات روزمره کافی است
همین که کجا می‌روی، دلتنگم.
برای ستایش تو
همین گل و سنگریزه کافی است
تا از تو بتی بسازم.

شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ | 9:49 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تو نخواهی آمد

تو
نخواهی آمد
و شعر
داستان پرنده یی ست

که پرواز را دوست دارد
و
بالی ندارد....


شمس_لنگرودى


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : سه شنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۲ | 9:42 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

خداوندا

خداوندا
تمام حرف‌های جهان یک طرف

این راز یک طرف

آیات شما
چه قدر، شبیه به لبخند اوست!


شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی , خدا

تاريخ : شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | 9:14 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

به حرف تو رسیده ام

به حرف تو رسیده ام

به حروفِ نام تو

باقی حرف ها را برای چه اختراع کرده اند

ترکیب شان

جز دروغی برای ادامه زندگی نیست!


محمد شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : پنجشنبه ۱ تیر ۱۴۰۲ | 9:37 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

صدای تو

در کوچه ، خیابان ، مترو
صدای تو را می شنوم
در خانه ، سکوت ، رویاها

می گویند دیوانه ام
می گویم دیوانه اگر بودم
که صدای شما را می شنیدم

شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ | 9:47 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

از من مپرس چرا دوستت دارم من

از من مپرس چرا دوستت دارم من
تو هم چون شعری
که هر چه دروغ می‌گویی ، زیباتر می‌شوی

از من مپرس از چه تو را می‌پرستم
بتی از سنگی
سرد چون بلور
بطالت روزی تابستانی بر دریا


از من مپرس از تو چرا ناگزیرم
ای خون
دقایق آخر
مریم بی‌شوی
عیسای نازاده صلیب شده را
در آغوشت بگیر

شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ | 9:44 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

وفروردین هم

شادی هایت را بر صورت من بریز
فروردین من!
و اضافه هایش را پست کن
برای کسی که بهاری ندارد...

شادا بهار
که دست مرا گرفته
نمی دانم به کجا می برد
شادا من
که دست بهار را گرفته
به خانه خود می برم....
شعر از شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی , بهار

تاريخ : پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ | 9:44 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

عطر تو

ماجرای مرا پایانی نبود

اگر عطر تو

از صندلی بر نمی‌خواست

دستم را نمی گرفت

و به خیابانم نمی‌برد .



محمد شمس لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ | 8:40 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نبايد آن نياز رواني شديد حاصل از خلأهاي ذهني را با عشق اشتباه
گرفت
تاريخ ما تاريخ انواع محروميت ها و شکست هاست
مجنون شکست مي خورد، ليلي شکست مي خورد
و مخاطب تاريخ شکست خورده از آن لذت مي برد...!!
عشق بايد عامل شادي و پرواز باشد نه عجز و درماندگي
عشق هاي يکطرفه و ذلت طلبانه، گريز به درون است و عشق نيست
پس با اين حساب ...
عشقي که تو حاضر باشي از جان بگذري که او بماند و زندگي کند که ديگر عشق نيست، تنفر از خود است !

🌦
#شمس_لنگرودی


برچسب‌ها: شمس لنگرودی

تاريخ : یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ | 9:27 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

بهار، بهار...12/12

بی آنکه بوی تو را بشنوم

ریشه‌های سیاهم

در تاریکی بیدار می‌شوند

فریاد می‌زنند:

بهار، بهار...

شاخه‌های درختم من!

به آمدنت معتادم...

| شمس لنگرودی |


برچسب‌ها: شمس لنگرودی , بهار

تاريخ : جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ | 7:33 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

بهار، بهار...

بی آنکه بوی تو را بشنوم

ریشه‌های سیاهم

در تاریکی بیدار می‌شوند

فریاد می‌زنند:

بهار، بهار...

شاخه‌های درختم من!

به آمدنت معتادم...

| شمس لنگرودی |


برچسب‌ها: شمس لنگرودی , بهار

تاريخ : یکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ | 7:53 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.