✈★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍃🧡💙🍃وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍃🧡💙🍃وچه👤 | رضاکاظمی

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍃🧡💙🍃وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

فقط روزی که رفتی

نه برف باریده

نه عمر گذشته

و نه من در اسیاب سفید کرده ام

موهایم را

فقط روزی که رفتی

دنیا تمام شد..
..

رضا کاظمی


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ | 12:41 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

این روزها

این روزها

چه‌قدر دلم هوای با تو بودن کرده است

اما تو

در هوای دیگری پرواز می‌کنی

با من !

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 12:44 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

آهسته و آرام نه ؛

آهسته و آرام نه ؛

ناگهان برو ،

مثل گلوله از تفنگ

که تا بخواهی بفهمی ،

مُخ‌َت پاشیده باشد به دیوار !

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 11:42 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

باز می ‌گردی

باز می ‌گردی
اما آنقدر دیر...
مثلا در یک زندگیِ دیگر
که پرنده ای شده باشم
دوباره سرگردانِ جفتِ خویش...


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ | 12:53 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

انگار نسیم سحرگاهی از سمرقند بیاید

انگار نسیم سحرگاهی از سمرقند بیاید
وقتی نگاهت

سلامم می‌کند .

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ | 12:27 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

خواستم فانوسِ راهت باشم

خواستم فانوسِ راهت باشم
حال آن‌که بر پیشانی‌ات
مُشتی ستاره، بر راه می‌تابید !
گفتی بمان !
- در چشمانت چیزی بود
که از شب هم گذر می‌کرد -
ماندم ،
و شرم از حقارت فانوس
شانه‌هام را لرزاند .
رفتی ،
و بدرودی تلخ
در من آغاز شد .

کاش بر پیشانیت
ستاره می‌شدم
نه کرم شب‌تاب

بر سنگ‌های شب !

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ | 12:18 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

بهار آورده‌ام، نمی‌خواهی؟

در زمستانی که بی‌هنگام آمده بود
و ابرهایی که ناغافل،
تو بهار را به پنجره‌ام هدیه کردی
و ماه مهربان را به دست‌هایم.
حالا کجا مانده‌ای
دوباره بیایی کنار پنجره‌ام
بگویی: سلام،
بهار آورده‌ام، نمی‌خواهی؟!

رضا_کاظمی


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲ | 12:5 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نه برف باریده

نه برف باریده

نه عمر گذشته

و نه من در آسیاب سفید کرده ام

موهایم را

فقط روزی که رفتی

دنیا تمام شد!


رضا کاظمی


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ | 12:5 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

قطار دور می شود

قطار دور می شود

ایستگاه دورتر

من می روم یا تو،مهم نیست

مهم قطار است که دور می شود!!

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ | 11:33 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

پاییز

وقتی من از چشم تو می افتد

پرنده از چشم آسمان

و برگ از چشم درخت

پاییز ، آغاز می شود!

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی , پاییز

تاريخ : سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ | 11:35 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

پرنده بود زن

پرنده بود زن
لَختی به شانه‌ی مرد نشست
آوازی خواند ، پرید رفت
و مرد
گرامافونی قدیمی که سوزنش یک عمر
روی آواز پرنده گیر کرد و ماند....

رضا کاظمی


موضوعات مرتبط: 🌿مرد ، 🌿زن
برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | 9:25 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تو را از شاخه می‌چینم

تو را از شاخه می‌چینم

که برایم گنجشک باشی،

این ‌روزهای سکوت و وحشت راپُر از آوازِ رفتن کنی.

تو را از شاخه می‌چینم

که برایم خورشید باشی،

این نگاه‌های سرد و خالی راپُر از گرمای دوست داشتن کنی.

تو را از شاخه می‌چینم

در دلم می‌کارم:

گنجشکی که همیشه می‌خواند.

خورشیدی که همیشه می‌تابد.

"رضا کاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ | 9:21 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دل‌اَم عجیب گرفته است

دل‌اَم عجیب گرفته است

آن‌قدر که خنده‌هایت هم

شادم نمی‌کنند دیگر.


کاش هیچ عکسی به یادگار نمی‌گرفتیم!

رضا کاظمی


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 8:25 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تو نیستی، اما

تو نیستی، اما
وقتی به تو فکر می‌کنم
صدای آب را
در رگ‌های خاک می‌شنوم.
گل‌سرخِ حیاط
در آینه‌ی نگاهم
زود به زود می‌شکفد
و آسمان
پُر از پروانه و بادبادک می‌شود.
تو نیستی، اما
وقتی به تو فکر می‌کنم
دریا نزدیک‌تر می‌آید
ابرهای سیاه دور می‌شوند
و باران
هر وقت بگویم می‌بارد.
تو نیستی، اما
وقتی به تو فکر می‌کنم
تو را می‌بینم
در باغچه ایستاده‌ای
به گل‌ها آب می‌دهی!

"رضا کاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | 7:47 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

آيا شود بهار كه لبخندمان زند!؟

آيا شود بهار كه لبخندمان زند!؟

از ما گذشت‌، جانب فرزندمان زند...

آيا شود كه بَرْش‌زن‌ِ پير دوره‌گرد ،

مانند كاسه‌ های كهن بندمان زند،؟

ما شاخه‌های سركش سيبيم‌، عين هم‌

يک باغبان بيايد و پيوندمان زند

مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد

ديگر كسی نمانده كه ترفندمان زند

نانی به آشكار به انبان ما نهد

زهری نهان به كاسه ی گُلقندمان زند

ما نشكنيم اگرچه دگرباره گردباد

بردارد و به كوه دماوندمان زند

رويين‌ تنيم‌، اگرچه تهمتن به مكر زال‌

تير دو سر به ساحل هلمندمان زند

سر می دهيم زمزمه‌ های يگانه را

حتی اگر زمانه دهان‌ بندمان زند ... !


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | 7:56 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

پاییز

وقتی من از چشم تو می افتد

پرنده از چشم آسمان

و برگ از چشم درخت

پاییز ، آغاز می شود!

"رضاکاظمی"


برچسب‌ها: رضاکاظمی , پاییز

تاريخ : شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ | 8:8 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

چه از تو دورم کرده‌اند کلمات!

چه از تو دورم کرده‌اند کلمات!
کاش جای این‌همه شعر
فقط نوشته بودم:
دوستت دارم!

(رضا کاظمی)


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : شنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ | 0:3 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تکه های دل من اند این شعرها

تکه های دل من اند این شعرها

که دست به دست می روند.

مرا بخوان

تا از چهار طرف

به سمت تو پرواز کنم

(رضا کاظمی)


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱ | 0:5 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تکه های دل من اند این شعرها

تکه های دل من اند این شعرها

که دست به دست می روند.

مرا بخوان

تا از چهار طرف

به سمت تو پرواز کنم

رضا کاظمی


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱ | 0:0 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

قایقت میشوم

به کانال تلگرام کتاب‌دوست در بخش بیو @ketabdoost به رنگ آ


برچسب‌ها: رضاکاظمی

تاريخ : چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | 6:36 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.