✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 | گروس عبدالملکیان

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

من ماهی می‌شوم

دروغ دیواری است
که هر صبح آجرهایش را می‌چینی
بنّای بی‌حواس من !
در را فراموش کرده‌ای

آب تا گردنم بالا آمده
آجرها تا گردنم بالا آمده
آب تا لب‌هایم بالا آمده
آب بالا آمده ...
من اما نمی‌میرم

من ماهی می‌شوم

"گروس عبدالملکیان"


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ | 12:59 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

چه فرقی می کند

چه فرقی می کند
من عاشق تو باشم
یا تو عاشق من
چه فرقی می کند
رنگین کمان
از کدام سمت آسمان
آغاز می شود


گروس عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ | 13:52 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

به احمقانه ‌ترین شکل ممکن

به احمقانه ‌ترین شکل ممکن

دلتنگ کسی هستم

که هیچ خیابانی را

با او قدم نزده‌ام!

اما او در تمام خاطرات من

راه می‌رود...


((گروس عبدالملکیان))


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ | 12:13 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

می خواهم این بار..

می‌خواهم این‌بار

از آخر به اول دوستت داشته باشم

وگرنه راه رفتن روی دو پا را

که هر آدمی می‌داند

#گروس_عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ | 19:38 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

چشم هاى بسته، بازترند

چشم هاى بسته، بازترند
و پلك، پرده اى ست
كه منظره را عميق تر مى كند
بُگذار رودخانه از تو بُگذرد
و سنگ هاش در خستگى ات ته نشين شوند
بُگذار بخشى زنده از مرگ باشى
و ريشه ها به اعماقت اعتماد كنند
جنگل، تنها يك درخت است
كه در هزاران شكل
از خاك گريخته است

گروس_عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲ | 9:2 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

بلیط قطار را پاره ‌می‌کنم

بلیط قطار را پاره ‌می‌کنم

و با آخرین گلّه‌ی گوزن‌ها

به خانه برمی‌گردم

آن‌قدر شاعرم

که شاخ‌هایم شکوفه داده است


و آوازم

چون مه‌ای بر دریاچه می‌گذرد؛

شلیک هر گلوله خشمی است

که از تفنگ کم می‌شود

سینه‌ام را آماده کرده‌ام

تا تو مهربان‌تر شوی

گروس عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | 9:32 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نامه

نامه را از کشو در می آورد
خواندنش بیشتر او را گرم خواهد کرد
یا سوزاندنش؟

گروس_عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 10:47 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گرگ ها خورشید را خورده اند

گرگ ها خورشید را خورده اند
و لاشه ی سرخی را
که گوشه ی آسمان افتاده
کم کم به پشت کوه ها خواهند کشید

"گروس عبدالملکیان"


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 8:43 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

ملاقات

بارانی که روزها
بالای شهر ایستاده بود
عاقبت بارید
تــو بعدِ سال ها به خانه ام می آمدی...
تکلیفِ رنگ موهات
در چشم هام روشن نبود
تکلیفِ مهربانی ، اندوه ، خشم
و چیزهای دیگری که در کمد آماده کرده بودم
تکلیفِ شمع های روی میز
روشن نبود
مــن و تــو بارها
زمان را
در کافه ها و خیابان ها فراموش کرده بودیم
و حالا زمان داشت
از ما انتقام می گرفت
در زدی
باز کردم
سلام کردی
اما صدا نداشتی
به آغوشم کشیدی
اما سایه ات را دیدم
که دست هایش توی جیبش بود
به اتاق آمدیم
شمع ها را روشن کردم
ولی هیچ چیز روشن نشد
نور تاریکی را
پنهان کرده بود...
بعد بر مبل نشستی
در مبل فرو رفتی
در مبل لرزیدی
در مبل عرق کردی
پنهانی،بر گوشه ی تقویم نوشتم؛
نهنگی که در ساحل تقلا می کند
برای دیدن هیچ کس نیامده است
گروس عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 7:51 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

عشق پیچیکی است

خلاصه بگویم

حالا

هر قفلی می خواهد

به درگاه خانه ات باشد

عشق پیچیکی است

که دیوار نمی شناسد...

| گروس عبدالملکیان |


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ | 8:23 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

صندوقچه قديمی‌ات را نگرد

صندوقچه قديمی‌ات را نگرد
حتی اگربهار
حتی اگرشكوفه
درپس ديوارهای تار گم شود،
مهربانی و زيبايی
گم نخواهد شد.

شب
هرچه تاريك‌تر
ستارگان روشن‌تر!

گروس عبدالملكيان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ | 7:20 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

تهران کلاه بزرگی ست

علفزار
با موهای سبز ژولیده در باد

کوه
با موهای قهوه ای یکدست
رودخانه
با گیره های سرخ ماهی

بر موهاش
هیچکدام را ندیده
حق دارد نمی خواند
این پرنده ی کوچک
تهران کلاه بزرگی ست
که برسر زمین گذاشته ایم



گروس عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ | 7:42 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

شعر‌های من

گفتند
شعر‌های من
جوشش دریاست
خروش رود

بی‌شک
کمی بالاتر
به چشمه‌ای می‌رسند
که تو هستی

گروس عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ | 7:49 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دلم گرفته است

دلم گرفته است
درست مثل لک لکی
که بال هایش را برای کوچ امتحان می کند

#گروس عبدالملکیان

+همیشه از دیدن کوچ پرنده های مهاجر به وجد میام..یه حس رویایی داره

تازگیا زیاد پرنده مهاجر از آسمان شهر ما رد میشند...:)


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : یکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ | 8:26 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

علفزار

علفزار
با موهای سبز ژولیده در باد
کوه
با موهای قهوه ای یکدست

رودخانه
با گیره های سرخ ماهی
بر موهاش
هیچکدام را ندیده
حق دارد نمی خواند
این پرنده ی کوچک

تهران کلاه بزرگی ست
که برسر زمین گذاشته ایم

گروس عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : سه شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ | 7:6 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نبودن بیشتر از بودن بود

رنگ های رفته را مجسم کن
رویاهای گم شده در مه را
راست می گفت
نبودن
بیشتر از بودن بود


گروس_عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | 7:2 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نه راهی به رویا می‌رسد

نه راهی به رویا می‌رسد

نه رویایی به راه

برمی‌گردم

به رنگ‌های رفته‌ی دنیا

به موهای مادرم

پیش از آن‌که پدر ببافدش

به خاک

پیش از آن که تو در آن به خواب روی

و آن کتاب کوچک غمگین:

پیامبر شدن در جزیره‌ی متروک!

از هم

به هم گریخته‌ایم

از خاک

به زیر خاک

و انگار تمام جاده‌ها را

با پرگار کشیده است

و انگار مرگ نقطه‌ای‌ست

که به پایان تمام جمله‌ها می‌آید

و آن پرنده‌ی کوچک

که رویای من و تو بود

در دهانش برگی گذاشته‌اند

تا سکوت کند

از شب به شب گریختیم

دست‌هایت را به تاریکی فرو ببر

و هر چه را لمس کردی

باور کن.

- گروس عبدالملیکان -


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ | 7:3 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

درخت که می شوم

درخت که می شوم

تو پاییزی !

کشتی که می شوم

تو بی نهایت طوفانها !

تفنگت را بردار

و راحت حرفت را بزن

| گروس عبدالملکیان |


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ | 7:29 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

از میانه های شعر

از میانه های شعر
میدانستم
پای کسی در میان است
بی انصاف
لااقل میگذاشتی
شعر تمام شود ..


#گروس_عبدالملکیان


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ | 0:56 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

این سطر

این سطر

یا سطرهای بعد

نقطه ای می آید

که پایان تمام حرف هاست.

در قاب غمگین پنجره

موهای خسته و

پیراهن سیاه دخترکی که دور می شود

                                دور می شود

                                دور می شود

در قاب غمگین پنجره

                    نقطه ای سیاه

                              دور می شود

نقطه ای

که پایان تمام حرف هاست.

(گروس عبدالملکیان)


برچسب‌ها: گروس عبدالملکیان

تاريخ : پنجشنبه ۹ تیر ۱۴۰۱ | 0:0 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.