داشتم فکر می کردم
شبانه روز مشغول دوست داشتنت ام
چه زمان کمی !
کاش می شد به صد سال قبل برگردم
حتی زمانی که هنوز متولد نشده بودم
دوستت بدارم
یا صدسال بعد
که تو را صد سال بیشتر دوست داشته باشم...
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
گفته بودی فقط مرگ می تواند ما را از هم جدا کند
مرگ زنی بود
با عینک و موهای کوتاه قهوه ای
توی قایقی
دست دور گردنش انداخته بودی
قهقهه می زد
می خندیدی ...
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
منتظرم
مثل نگاتیو سیاه و سفیدی
از فیلمی قدیمی
که شاید برداری ام
دوباره نگاهم کنی...
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
تنهایی سیگاری است
مابین انگشت هایت
هنگامی که به من خیره ای
و به او فکر می کنی ...
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
دری هستم
در ایستگاه راه آهنی شلوغ
به رفت و آمدها عادت دارم
عبور می کنند تا
به جایی یا به کسی برسند
من اما حق ندارم
که دل به مسافری ببندم
چه برسد به اینکه
دروغی به بزرگی «دوستت دارم» را
باور کنم...
#دنیا غلامی
سپاس
برچسبها: دنیاغلامی
عطر وانیل است
وقت رد شدن از کنار یک قنادی
آدم ، گیج و بی حواس
دلش میخواهد برگردد
برداردش
یادت را
به وقت دلتنگی...
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
وقتی نیستی غمگینم
مثل کفش هایی که
جلوی درب خانه ها جا مانده اند
و صاحبانشان درجنگ رفته اند...
#دنیاغلامی
برچسبها: دنیاغلامی
تو همان جفت کفشی
که زنی مطلقه شب ها
برای آبروداری پیش همسایه ها
پشت در می گذارد
و گرنه تو خیلی وقت هست که رفته ای
و من با تمام زنانگی ام
مردانه مانده ام
پای قراری که روی هیچ کاغذی ثبت نشد
ولی تا قیامت رسمیت دارد...
#دنیا_غلامی
ممنونم بابت شعرهایتان
برچسبها: دنیاغلامی
شهریور دختر موطلایی
که دست هایش بوی گندم می دهد
و چشم های قهوه ای اش
سرشار از مهربانی ست
نگاهش پراز نجابت آفتاب است
یک اتفاق خیس نارنجی ست شهریور
تابستان بی شهریور
مثل سفره ی هفت سین بی ماهی است
مثل چهارشنبه سوری بدون آتش
مثل من
بی تو....
دنیا غلامی...
برچسبها: دنیاغلامی
💚✨ادامه مطلب✨💚
1)دور تا دور شهر دلتنگی دیوار است
داشتم به این فکر می کردم
چه می شد
اگر پرنده بودم ...
۲)دلم گرفته
مثل انگشتری که
زنی پس از سال ها چرخاندن
آن را از دستش در آورده است
به گوشه ای پرت کرده
و به خیابان دویده
تا بین ماشین ها برقصد...
۳)محبوب من
تو مرا دوست نداشتی
ولی همین
یک روز مرا
محبوب ترین شاعر جهان خواهدکرد...
۴)و هر روزی که بی تو گذشت
انگار سنگ بزرگی بود
که روی شانه هایم می گذاشتند
حالا به این فکر کن
که چندسال است نیستی...
۵)رفتنت تبری بود
که درختی خسته را
هزار تکه کرد
هر هزار تکه اش اما
هنوز تو را دوست دارند...
#دنیا_غلامی
6) و چشم ها چه خوبند
وقتی که از خوابهای تو
بازگشته باشند...
#دنیا_غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
ما دو پرنده بودیم
روی یک پشت بام
یکی شبی بی خبر
پرید و رفت
و دیگری را
زنده زنده پروبال بریدند...
#دنیا_غلامی
دیشب خوابت را دیدم
صبح ، رزهای آبی باغچه
غنچه داده بودند...
#دنیا_غلامی
#سه_گانی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
برچسبها: دنیاغلامی
دوستش داشتم
این را شبی فهمیدم
که نگاهش غمگین بود
و باغ های پرتقال لیلاکوه را
تا صبح گریستم .
.
.
فرقی نمی کند کجا
حتی اگر میان
پایتخت پرجمعیت ترین کشور جهان
هم ایستاده باشم
بی تو تنهایم ...
برچسبها: دنیاغلامی
خواستم فراموشت کنم
امّا هر بار چیزی ته دلم گفت :
((نه اشتباه نکن
آدم چیزهای با ارزش را نگه می دارد))
او وقتی می رفت
درچشم هایش یا کریمی اشک می ریخت
و صدایش عطرنعنا می داد
مثل اوّلین ساعات صبح جمعه
مثل وقتی بهشت
منتظر دو تا عاشق است
که هیچوقت به هم نرسیدند
نه اشتباه نکن
آدم چیزهای با ارزش را نگه می دارد...
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
نشسته برف
روی سنگ قبری که
سالهاست
کسی به او دست نوازش نکشیده
ترسناک تر از این گورستان
آشپزخانه ای است
که درآن زنی غذا می پزد
ظرف می شوید
و بلند می خندد
وکبودی های تنش
تیتراژ سریالهای شبانه است
زنی که دیگر نیست
تلویزیون را خاموش می کند
می رود ظرفها را بشوید..
#دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی
تو اوّلین روزنه ی نوری
از پنجره ی زندان
برای مردی اعدامی
خیره به پاکت خالی سیگار
صدای پیش از بهت بزرگی
که می گوید:
آزادی !
***
آدم بی تو
کنار هزار آدم دیگر تنهاست
گل محمّدی من
خداحافظی تو
مرگ تمام باغچه های دنیاست...
# دنیا غلامی
برچسبها: دنیاغلامی

