لُکنت
فقط از کارماندنِ زبان نیست
چشم ها هم گاهی
روی یک چهره
گیر می کنند...
#رسول_ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
جذاب ترین مرد دنیا هم باشی
به زشت ترین زن دنیا بگویی می توانم بغلت کنم؟
پیش بینی این که عکس العمل چه خواهد بود،
اندازه ی احتمال ناچیز است
شاید کتک بخوری
فحش بشنوی و مردم بریزند سرت
عصبانی نشوید گفتم شاید.
اما زشت ترین زن دنیا باشی به زیباترین مرد دنیا بگویی، می شود در آغوش بگیرمت؟
احتمال لبخند بسیار است
خیلی از مردها از امتحان بدشان نمی آید
ولی زن ها
به کیفیت و میزان علاقه می اندیشند
به مدام بودن این احساس
حالا تو فلان هنرپیشه ی محبوب باش
فلان خواننده
فلان مردی که جهانی متاثر از اوست
صورتت لباس عشق نپوشیده باشد و
آن لحظه
چشم هایت عاطفه را به تصویر نکشند
و نگویی تا ته عمر هستی
زود می فهمند
و تو مثل دیگران،
پشت چراغ مردی می مانی
که گونه هاش از گفتن دوستت دارم
سرخ است
و نگاهش سبزترین راهی ست که حین تماشا
سنگینی هر ترافیکی را به جان و جریمه
می خرد
آری مهم نیست که هستی
دل زن شبیه به جمهوری ست
هر کسی حق ابراز وجود را دارد
اما برای او قبل هر چیز
پایبندی به قوانین محبت ،معیار
و میزان، عشقی ست که به پای او می ریزی
شاید بگویی پس این همه زن فلان که گوشه ی خیابان ایستادند چه
آری اما باز ببین به ازای هر یک زن ِ آن طوری
چند مرد کنار می آیند
چند مرد بوق شان را بلند می کنند
تا با اشاره ای فرو کنند در گوش شهر؟
رسول ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
کم نگفته باشم،
همه ی مردها
یک بار در زندگی
زنانه گریسته اند
زنانه اشک هاشان را پاک کرده و
زنانه به مرد درون آینه
دل سوزاندند ...
| رسول ادهمی |
برچسبها: رسول ادهمی
دنبال چه می گردی پدرم؟
چرا صورتت این همه رو به زمین
نزدیک است
من از این تای کمر می ترسم
تو هنوز سلام آفتاب های بی شماری را نداده ای
رو به زمین نه
به آسمان خیره شو
صاف بمان
ستون این خانه نفهم است
یادش نده ویرانی این سقف چگونه ست.
| رسول ادهمی |
برچسبها: رسول ادهمی
ما همیشه
یک نفر را پشت صورتمان داریم
که بریده از دنیا
می خواهد برود
فرار کند اما
لباسش هر بار گیر می کند به پوست و لبمان
طوری که آدم ها خیال می کنند
داریم می خندیم.
| رسول ادهمی |
برچسبها: رسول ادهمی
مرد عاشق
تلاش می کند
دوستت دارم را بگوید
زنِ عاشق اما تلاش می کند
دوستت دارم را بشنود
در واقع مرد ها می بازند که ببرند
ولی زن ها می برند که ببازند
یک جور دلباختن دلبرانه
یک جور به دست آوردن
که انگار به دستت آوردند
رسول ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
تو راست می گفتی
تکرار ، بلای جان هر آغوشی ست
آن روز ها
ما فقط برای هم حجم بودیم
و تمام دوستت دارم ها
حرف بودند
بگذریم
خواستم بگویم
اولین شب تنهایی
زیاد سخت نبود
دارم بدون تو صبحانه می خورم
رسول ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
دنبال چه می گردی پدرم؟
چرا صورتت این همه رو به زمین
نزدیک است
من از این تای کمر می ترسم
تو هنوز سلام آفتاب های بی شماری را نداده ای
رو به زمین نه
به آسمان خیره شو
صاف بمان
ستون این خانه نفهم است
یادش نده ویرانی این سقف چگونه ست.
| رسول ادهمی |
برچسبها: رسول ادهمی
مرد عاشق
تلاش می کند
دوستت دارم را بگوید
زنِ عاشق اما تلاش می کند
دوستت دارم را بشنود
در واقع مرد ها می بازند که ببرند
ولی زن ها می برند که ببازند
یک جور دلباختن دلبرانه
یک جور به دست آوردن
که انگار به دستت آوردند
رسول ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
چنان در من ریشه دوانده ای
که تبر شوخی و نیشگون است
من جوانه زدن را با تو آموخته ام
پس مرا افتادنی در کار نیست.
من خودم زادگاهم
وسعتی به اندازه ی پاهایت
هر کجا باشی روی فرش احساس منی
و تمام کفش هایت حضور مرا بارها پیموده اند.
من کهنه درختی هستم
که رخنه را می فهمد و دلخوش به چند برگ و شاخه نیست
به کاکلم نگاه نکن
پی ام را بگیر
که حیات دلخواه من ،زیر سر توست
و جوانی ام نوبری
که روی لبهای تو خنده را
ثمر خواهد داد
رسول_ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
چنان در من ریشه دوانده ای
که تبر شوخی و نیشگون است
من جوانه زدن را با تو آموخته ام
پس مرا افتادنی در کار نیست.
من خودم زادگاهم
وسعتی به اندازه ی پاهایت
هر کجا باشی روی فرش احساس منی
و تمام کفش هایت حضور مرا بارها پیموده اند.
من کهنه درختی هستم
که رخنه را می فهمد و دلخوش به چند برگ و شاخه نیست
به کاکلم نگاه نکن
پی ام را بگیر
که حیات دلخواه من ،زیر سر توست
و جوانی ام نوبری
که روی لبهای تو خنده را
ثمر خواهد داد
رسول_ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
یک بار هم این دوستت دارم لعنتی را
به کسی نه
به خود خودت بگو
خودت برای خودت ناز کن
خندیدی به خودت بگو ای جان
لذت ببر از تمام روزهای خلوتت
از کنج های همیشگی
با شانه به مو زدن های بی قرار
بی ملاقات
با پای پنجره آمدن و چشم به راه نبودن
آری با همین ها شاد شو
با خلاصه کردن آینه ها،
تنهایی را تمرین کن
وقتی خوب راه افتادی و فهمیدی
بی کسی یعنی چه
آن لحظه تو آماده ی عاشق شدنی
آماده ی ترک کردن خویش
حالا به دلت بگو برو ببینم چه می کنی
این تو و اشک
این تو و لبخند
این تو و با هم بودن
همواره بر این باور باش
کسانی که از بی هم بودن نمی هراسند
با هم بودنشان عجیب اصالت دارد
و آن هایی که از تنهایی و بی کسی
می ترسند
آغوش و بوسه هایشان همگی بازی ست
مثل همان عزیزم عزیزم هایی که
زیاد می شنویم اما
خبری از عشق نیست
همان حرف هایی که لب می زنند و
گوش نمی نوازند
.
رسول ادهمی
برچسبها: رسول ادهمی
من حاضرم آن درختی باشم
که بی وقفه تبر به جانش زده اند
تنها به شرطی که بگذارند
روی همه ی برگ ها
دل هر دفتر از من ساخته
آینده ،عشقم به تو را
مشق بنویسد.
| رسول ادهمی |
برچسبها: رسول ادهمی
تو را از میان اندوه بیرون می کشم
روی شانه هایم می گذارم
تا کفش هایت گل آلود
و قدم هایت زخمی سنگ ها نشود
دست هایت را باز نگه می دارم
تا فراموشت نشود؛
پرواز به بال نیست،
به باور است...
برچسبها: رسول ادهمی
دل بریدن یعنی
یکی با احتیاط و نظم
بی کم و کاست
دلش را بِبُرد ببرد
دل کندن اما کمی فرق دارد
طرف مثلا غلفتی میکَند اما
به خودت میآیی میبینی
یا کمی از تو به آن چسبیده
رفته.
یا تکه هایی از او هنوز
روی تو جا مانده ...
برچسبها: رسول ادهمی
ما همیشہ یڪنفر را پشت صورتمان داریم
کہ بریده از دنیا
میخواهد برود
فرار ڪند
اما
لباسش هربار ڪَیر میڪند بہ پوست و لبمان ؛
طورے کہ آدمها خیال میڪنند داریم میخندیم ..!!
برچسبها: رسول ادهمی