✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 | محسن حسینخانی

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﺑﺎﺩ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮ ؟
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ ؟
ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺖ ؟
ﺍﺻﻼ ﺍﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻌﺮ


محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ | 13:7 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

مرا ببخش..

مرا ببخش

که در تنهایی

برایت شعر می نویسم

کنارت که باشم

عطرت

کلمات را مست می کند

آنوقت

جمع کردنشان

دیگر کار خداست!

محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 12:48 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گفتند خانه ی تو در مسیر رودخانه است

گفتند
خانه ی تو
در مسیر رودخانه است
و من سوار بر قایقم پارو زدم
کم کم
نیزارها و مرغ آبی ها محو شدند
جیغ مرغ های دریایی
و سوت کشتی ها
جای آواز قورباغه ها را گرفتند

گفتند خانه تو
آن طرف دریاست
قایق من کوچک بود و خسته
قلبم اما برای تو بزرگ و تپنده
قایق را رها کردم
و دل به دریا زدم


محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ | 11:47 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

می خواستم از پنجره ی تو

می خواستم
از پنجره ی تو
به دنیا نگاه کنم
پرده ای که کنار زدم اما
آغاز غمگین ترین نمایش جهان بود
و سکوت
ماندگارترین دیالوگش...
روز اول
هر کدام یک حلقه داشتیم
با هر حرفی که نمی زدیم
حلقه ای به حلقه ها اضافه می شد
و نمایش غمگین تر.
ما سکوت کردیم
و صدای زنجیرها که پایمان بستیم
موسیقی پایانی این نمایش شد.



"محسن حسینخانی"


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ | 12:11 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نقشه  جغرافیا را قبول ندارم

نقشه جغرافیا را قبول ندارم

هر جا که تو رفته ای

دورترین نقطه ی دنیاست

محسن حسینخانی"


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ | 11:46 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﺑﺎﺩ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮ ؟
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ ؟
ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺖ ؟
ﺍﺻﻼ ﺍﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻌﺮ


محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | 11:19 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دوست نداشتم خبر رفتنت را

دوست نداشتم
خبر رفتنت را
کسی بفهمد
بغضم را در تنهایی شکستم
مثل قاصدکی که
جای باد
به باران فکر می کرد.


"محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ | 11:20 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نباید از تو فرشته می ساختم

نباید از تو
فرشته می ساختم

با پای خودت آمدی
با بال هایی که برایت ساختم
رفتی


محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ | 11:7 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮐﻮﻩ ﺍﻡ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮐﻮﻩ ﺍﻡ
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺟﻨﮕﻞ
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ
ﺑﺮﺍی تو ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ
ﺑﺮﮒ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﻪ ﺷﻮﯼ
ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ، ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻠﺦ
ﻣﻦ ﺍﻣﺎ
فقط هرازگاهی
ﭼﻨﺪ ﺳﻨﮓ ﺭﯾﺰﻩ ﮐﻮﭼﮏ
ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ.


ﻣﺤﺴﻦ ﺣﺴﯿﻨﺨﺎﻧﯽ


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 10:22 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

هنوز صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایت

هنوز
صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایت
از حافظه ی کوچه
پاک نشده بود و خاک کوچه
دامن چین‌دارت را نگرفته بود
که چرخان چرخان
پرت شدی توی خاطره ها..
عمو، فقط زنجیر مرا بافت
و معلوم نشد
تو را
پشت کدام کوه انداخت
که هیچ فریادی از من
پژواکت را به گوشم نمی رساند
اما من
خسته نمی شوم..
اگر تمام زنجیرها را هم
به پایم ببندند
نامت را فریاد می زنم...




"محسن حسینخانی"


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : دوشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | 10:34 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گفتند خانه ی تو

گفتند
خانه ی تو
در مسیر رودخانه است
و من سوار بر قایقم پارو زدم
کم کم
نیزارها و مرغ آبی ها محو شدند
جیغ مرغ های دریایی
و سوت کشتی ها
جای آواز قورباغه ها را گرفتند

گفتند خانه تو
آن طرف دریاست

قایق من کوچک بود و خسته
قلبم اما برای تو بزرگ و تپنده
قایق را رها کردم
و دل به دریا زدم


محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | 9:1 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

نباید از توفرشته می ساختم

نباید از توفرشته می ساختم

با پای خودت آمدی

با بال هایی که برایت ساختم

رفتی

محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ | 9:3 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

دوست داشتن...

دوست داشتن...
فقط گفتن دوستت دارم نیست!
بگذار دوست داشتنت...
شبیه نشانی خانه ای باشد...
که نه از کوچه اش معلوم است...
نه از رنگ درش...
و نه از پلاکش...
و فقط آن را از عطر گل های باغچه اش میشناسی...
#محسن_حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : یکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱ | 8:4 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گاهی به کبوتری فکر می کنم

گاهی
به کبوتری فکر می کنم
که بال‌هایش آسمان را به زمین دوخت
و بر پاهایش حرف هایی بسته شده بود
که راه را به آن نشان می داد
وقتی مقصد معلوم نباشد
دهان هیچ نامه ی عاشقانه ای
با هیچ بوسه ای مهر و موم نخواهد شد!
در من ننشستی!
و من چشم هایم را
کنار تمام پنجره های شهر
جا گذاشتم.

"محسن حسینخانی"


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : چهارشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۱ | 7:51 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ

ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﺑﺎﺩ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮ ؟
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ ؟
ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺖ ؟
ﺍﺻﻼ ﺍﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺩﺭﻭﻏﻨﺪ
ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻌﺮ


محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ | 8:6 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

این شعرها هرچقدر هم خوب باشند

این شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند..
چترهای کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند...!

"محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ | 6:49 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

بگذار  عمیق دوستت داشته باشم!

بگذار

عمیق دوستت داشته باشم!

برای ماهی ها

تابلوی شنا ممنوع

بی مفهوم است!

محسن حسین خانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | 0:2 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

سه شعر کوتاه

(۱)

من این نقشه ی جغرافیا را قبول ندارم

هرجا که تو رفته ای

دورترین نقطه ی دنیاست.

(۲)

بیا و این زمستان را

در خانه بمان!

مردم دیگر به تقویم اعتماد ندارند

می گویند: 

دیروز

در خیابانی که تو از آن رد شدی

بهار شده!

(۳)

باید 

شال گردنم را

تمام کرده باشی

که اینگونه

برف شروع شده.

(محسن حسینخانی) 


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : یکشنبه ۵ تیر ۱۴۰۱ | 0:14 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

هنوز

صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایت

از حافظه ی کوچه

پاک نشده بود و خاک کوچه

دامن چین‌دارت را نگرفته بود

که چرخان چرخان

پرت شدی توی خاطره ها..

عمو، فقط زنجیر مرا بافت

و معلوم نشد

تو را

پشت کدام کوه انداخت

که هیچ فریادی از من

پژواکت را به گوشم نمی رساند

اما من

 خسته نمی شوم..

اگر تمام زنجیرها را هم

به پایم ببندند

نامت را فریاد می زنم...

 

"محسن حسینخانی"


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ | 1:8 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

گریه نیست عزیزکم

آستین خیس پیراهنم
طعم شور عشق می دهد
گریه کجا بود
یادت رفته سفر سه روزه ات را ؟
دلتنگی ات ، جاده ها را چقدر بارانی کرد ؟
بعد گفتی
مرد که گریه نمی کند
گفتم
گریه نیست عزیزکم
فقط چشم هایم به دور شدنت کمی آلرژی دارند
حالا دور شدنت خیلی طولانی شده
می ترسم
تمام جاده ها را آب ببرد

محسن حسینخانی


برچسب‌ها: محسن حسینخانی

تاريخ : پنجشنبه ۹ دی ۱۴۰۰ | 1:55 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.