ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت
چیز دندان گیر مرغوبی نداری بیشتر...؟
| سجاد شهیدی |
برچسبها: سجادشهیدی
مرد ها عاقل اند
مرد ها سیگار نمی کشند
دل ندارند، به کسی دل نمی بندند ...
مرد ها عاشق نمی شوند ...
مرد ها سبزی پاک می کنند و ظرف می شویند ...
موهای سیاه بلندی که از پشت گوش رد شوند بنشینند روی شانه ..
. نه مرد ها این ها را دوست ندارند ...
مرد ها محال ست به خود کشی فکر کنند ...
مرد ها دیوانه و مغرور نیستند ...
حتی احمق هم ... نیستند ...
مرد ها را نمیشناسی، استخوان وفا را که پرت کنی جلویشان، بی وفایی می کنند،
مرد ها هم شبیه سگ ها ...
مرد ها قدر نشناسند ...
راستی حواست را جمع کن ...
به مردی نگویی دوستت دارم ... مرد ها از این جمله خیلی بدشان می آید ...
مرد ها آه نمی کشند ...
حسادت نمی کنند ...
مرد ها ...
مرد ها میدانستی از قرمه سبزی خوششان نمی آید؟!
مرد ها ته کلاس نمی نشینند ...
چشم های سیاه را دوست ندارند ...
یک وقت مرد ها را در آغوش نکشی ...
اصلا دوست ندارند ...
مرد ها از بوسیدن نفرت دارند ...
مرد ها شب ها زود می خوابند ...
مرد ها خیال پردازی نمی کنند ...
مرد ها تحمل دوری را دارند ...
مرد ها زود فراموش می کنند ...
دلتنگ نمی شوند ...
مرد ها خسته نیستند...
مرد ها نمی دانند چه مرگشان است ...
این ها که تازه
نیست ...
حتی شنیده ام مرد ها که گریه هم نمی کنند
موضوعات مرتبط: 🌿مرد
برچسبها: سجادشهیدی
ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت
چیز دندان گیر مرغوبی نداری بیشتر...؟
| سجاد شهیدی |
برچسبها: سجادشهیدی
صبح دیدم که گزیدی لب خود را از غم . . .
گفتنی نیست ولی حق مرا میخوردی . . . !
سجادشهیدی
برچسبها: سجادشهیدی
انسان را
از پا در می آورد
تنهایی نیست
احساس تنهاییست
امیر بابایی
.......................................
نیست در قاموس رندان صحبت از عاقل شدن !
ما اطاعت میکنیم از آنچه دل فرموده است ...
سجاد شهیدی
......................................
وقتي دست
در گردن اين تنهايي غريب مي اندازم
حتي دلم براي دشمنانم تنگ مي شود
گروس عبدالملكيان
برچسبها: امیربابایی , سجادشهیدی , گر وس عبدالملکیان , تنهایی
می پرسند :خوبی؟ آخر یک نفر هم نیست بگوید:
صحبت یک روز و دو روز که نیست.. تو مدت هاست بغض گلوی منی..
خیلی وقت ست، شب ها تا صبح.. تو ...تو ...تو ...تو را می شمارم ...
خوبش هم اینجاست ،همه ستاره می شمارند که خوابشان ببرد،
من تو را میشمارم و تا صبح بیدار..
شاید که تو مرا ببری.. تو که میدانی بانو.. بحث یک نخ و دو نخ که نیست..
من بیش از اینها از دست تو می کشم ،میکشم و به تو فکر می کنم،
به تو فکر می کنم و صفحه ی سیاه حوادث دلم را می خوانم..
و چقدر خبر.. و چقدر دود..
اینجا بدون تو هوا آلوده است.. آخر صحبت یک قطره و دو قطره هم نیست..
خانه خراب شدیم از اشک ،تازه خوبست مرد ها گریه نمی کنند و الا که..
بگذریم هر کس برای خود یک پری دارد،پری چشم من دریایی ست انگار..
چه می گویند اینها؟ صحبت یک فنجان و دو فنجان که نیس یک مزرعه چای خسته ام..
یک جهان بغل، دلتنگم و یک تهرااان ،دلم گرفته.. بی طاقتم.. اما..
اما از تو چه پنهان، وقتی از جانم حرف می زنم دقیقا صحبت یک جان ست..
یک جان.. پس وقتی می گویم از نبودنت می میرم یعنی دقیقا از نبودنت می ..
سجادشهیدی
856
برچسبها: سجادشهیدی