این سرزمین
لبریز انسان‌های به انزوا رسیده‌ای
هست که به تنهایی
نمی توانند دردها
و رنج های خودشان را
درمان کنند.
من تنها هستم کار زیادی هم
از دستم ساخته نیست
ولی باید بروم و با کلامی
یا تکان دادن دستی هم که شده
قدری از دردهاشان بکاهم
دردها بی‌شمارند
درک رنج‌های همدیگر
دنیا را قشنگ می کند.

خشت بر خشت زوایای جهان گردیدم!
منزلی امن‌ تر از گوشه‌ ی تنهایی نیست...

| طالب آملی |

دلتنگی
یعنی فکر کردن به پرواز
به خنده‌های بی‌دلیلت در راه خانه
نگاه‌‌های "مال خودمی"ا‌ت در جمع
دلتنگی
یعنی کش رفتن آدامس جویده‌ ات
و غوطه‌ور شدن در طعم لب ‌هات
دلتنگی
یعنی چشم‌‌های تو امشب سرخ بود
و چشم‌‌های من خیس...

"عباس معروفی"

به سکوت خو می‌گرفت

و آن قدر بی حضور شده بود

که همه فراموشش کرده بودند.

انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.
عباس معروفی

هر روز مرا گریستی تنهایی
با خاطره‌هام زیستی تنهایی
شش دانگ تو را سند به نامم زده‌اند
ارث پدرم که نیستی تنهایی !
+جلیل صفربیگی

«شاید مردم بیشتر می خواهند درک شوند
تا دوست داشته شوند.»
(جورج اورول)

+تنهایی زمانی که درک نشی..

من اگر بخوام تنهایی رو معنا کنم میگم:

بعد از شنیدن خبرهای خوب

کسی رو نداشته باشی که براش تعریف کنی:)

+یه چیزی بگم ..شکرگزاری رمز آرامش

 گران گشتم به چشمش بس که رفتم بی سبب سویش

گاهی
باید دست خودت را بگیری و بروی
تنهایی
همیشه هم بد نیست
گاهی عشق است .. عشق..!
جواد غلامیان

ما خانواده ی افتاده ای هستیم

پدرم از کار

مادرم از پا

و من از چشم‌های تو...!

| داوود سوران |

اعصاب مرا جویده این تنهایی 

چون خون به رگم دویده این تنهایی

انقدر به من کجا کجا می گوید ..

انگار مرا خریده این تنهایی.

- سعید شعبانی 

عمیق

عمیقِ عمیق.

بلند

بلندِ بلند

هر بار به تنهایی ام نگاه می کنم

کلاه از سرم می افتد...

| داوود سوران |

به اطراف خود گام بر‌می‌دارم

لمس می‌کنم

می‌بویم

می‌شنوم

در پسِ هر قدمی که بر‌می‌دارم

هر ثانیه پژواک تنهایی من است.

| یانیس ریتسوس |