✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 | مجیدتوحیدلو

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

در دلم حرفی‌ست پنهان، بی‌نشان، بی‌ادعا

در دلم حرفی‌ست پنهان، بی‌نشان، بی‌ادعا
رفته از لب‌ها، ولی مانده به چشمم، ردّ پا

سایه‌وار آمد نگاهی، از تو و آرام رفت
مثل آواز "دریغا" در غروبی بی‌صدا

بینمان آیینه‌ای خاموش بود و مات و سرد
هر دو تصویرِ همیم، اما نه رو، نه آشنا


من پر از «ای کاش...» بودم، با سکوتی سر به زیر
تو، شبیه دفتری بسته پر از راز و حیا

خواستم چیزی بگویم، واژه‌هایم خیس شد
مثل برگی در هوای سرد پاییزی، رها

اینهمه خاموش ماندم، تا بفهمی خود، ولی
خود بگو... آیا سکوت از من نمی‌خوانی چرا؟

مجید توحیدلو


برچسب‌ها: مجیدتوحیدلو

تاريخ : دوشنبه ۳ آذر ۱۴۰۴ | 13:13 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

کوچه‌ای تاریک و آرام و عبوری آشنا

کوچه‌ای تاریک و آرام و عبوری آشنا
گام‌هایش خواب شب را می‌ربود از ابتدا

سایه‌ای از آسمان، افتاده بود از شانه‌اش
در دلم چیزی شکست، اندر سکوتی بی‌نوا

دست تو با لرزشِ خاموش، دستم را گرفت
مثل نوری که بتابد بر دل شب، بی‌ریا

بوسه‌ای از جنسِ دل، افتاد بر لب‌های ما
گم شدیم آن لحظه، در یک آسمانِ بی‌صدا

با تو از فردا، از این راهِ مبهم گفتنم
همچو طفلی ساده و سرمست از یک ماجرا


در نگاهت بود پرسش‌های بسیار از مسیر
من، ولی محو تو بودم، محو نَفْسِ ماجرا

رفتنت اما قرارِ دیگری در دل نشاند
ماند آن شب، در دلم، چون خلوتی در آشنا

مجید توحیدلو


برچسب‌ها: مجیدتوحیدلو

تاريخ : دوشنبه ۳ آذر ۱۴۰۴ | 13:12 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.