شاهد بودهای :
لحظه تیغ نهادن بر گردن کبوتر را ؟
و آبی که پیش از آن
چه حریصانه و ابلهانه، مینوشد پرنده ؟
تو، آن لحظه ای !
تو، آن تیغی !
تو، آن آبی !
من !
من ، آن پرنده بودم ...
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
💚✨ادامه مطلب✨💚
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی , خدا
با چشم هایت حرف دارم
می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم
از بهار
از بغض های نبودنت
از نامه های چشمانم...که همیشه بی جواب ماند
باور نمی کنی ؟
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت... رهایم نمی کند
به راستی
عشق بزرگترین آرامش جهان است .
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
من
ياد گرفتهام
هرگز چشم به راه كسى نباشم
اينجا من و اين چند واژه وُ
همين اتاقکِ بیكرانه كافى است
تا جهان به عيادتم بيايد وُ
برايم باران و بوسه
بياورد...
سیدعلی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
من ساده لوح نیستم .
ساده ام ، فقط سکوت می کنم .
من دست ها و
سنگ هایِ پنهان درآستینِ آدم ها را
بسیار دیده ام .
#سید_علی_صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را دوست می دارم!
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
خدایا
از آن پرندهی کوچک سبز
اگر خبر داری
بهار امسال را
پر از سلام و ترانه کن!
| سید علی صالحی |
برچسبها: سیدعلی صالحی , خدا , بهار
بیا!
علامت خانه بودن من
همین پنجره ی رو به جنوب آفتاب است،
تا تو نیایی
پرده را نخواهم کشید
سیدعلی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی , پنجره , عشق
یار
هی یار، یار!
این جا اگر چه گاه
گل به زمستانِ خسته خار میشود،
این جا اگر چه روز
گاه چون شب تار میشود،
اما بهار میشود.
من دیدهام که میگویم!
| سید علی صالحی |
برچسبها: سیدعلی صالحی
امروز
پُستچیِ پيرِ اين کوچه هم پيدايش نشد !
پنجره را ببندم بهتر است
هقهقِ بیپردهی
اين دو ديدهی بارانی
آبرویِ اَبرآلودِ
همهی درياها را
خواهد برد ....!
شعر از: سید علی صالحی
+پستچی کوچه ما جوان وعینکیه وخیلی مهربون:))منو به اسم علی میشناسه
برچسبها: سیدعلی صالحی
سال به سال
هر سال
صحبت از نفت و چراغ و سپیدهدم است
صحبت از سفره گشودنِ صبح است
صحبت از علاقه عجیبی به اسمِ عدالت است،
اما پردهها تاریک
پدرها خسته
سفرهها خالی....
| سیدعلی صالحی |
برچسبها: سیدعلی صالحی
فکر می کنم در غیاب تو
همهی خانه های جهان خالیست
همهی درها بسته است
وقتی که تو نیستی
من هم...
تنهاترین اتفاق بی دلیل زمینام!
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
عین
جانشین الف خواهد شد
شین را
در پردۀ پلکهای خود نهان کرده ام،
و قاف
سرآغازِ الفبای آدمیست
سلام بر همین سه حرفِ ساده
که همه چیز را از من گرفت
تا شاعرترین ترانه خوانِ زمین شوم.
# سیّد علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
امروز
پُستچیِ پيرِ اين کوچه هم پيدايش نشد !
پنجره را ببندم بهتر است
هقهقِ بیپردهی
اين دو ديدهی بارانی
آبرویِ اَبرآلودِ
همهی درياها را
خواهد برد ....!
شعر از: سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را
دوست می دارم!
| سید علی صالحی |
برچسبها: سیدعلی صالحی
گریه نکن ری را
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
دوباره اردیبهشت به دیدنت مى آیم...
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
دانه می دهم گنجشک های صبحگاهی را
پشت پنجره ام
از خرده شعرهایی که شب
از دست های تو
می ریزد بر بی خوابی ها
و بالش لبریز از امیدم
سید علی صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
چه می شود اگر زندگی
زندگی باشد
ما آسان باشیم
آسمان ، وسیع
آوازها ،عجیب
اصلا نگران نگفتن نباشیم
سیدعلی_صالحی
برچسبها: سیدعلی صالحی
و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را
دوست می دارم!
| سید علی صالحی |
برچسبها: سیدعلی صالحی