✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤

🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 | علی مرتضی موحدی

🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊
✈2★در امتدادک🍃♥️🍃ــمهتاب🍂🧡💙🍂وچه👤 🦋🪁🌳✰فراموش نکنیدکه سپاسگزار باشید.هر روز(حوالی خدا)☀️♡

از پشت پنجره‌های خیس7/7

از پشت پنجره‌های خیس
به درون اتاق می‌ریزد
مثل اندوهی سترگ
که بی‌اجازه
در دلِ آدم می‌نشیند.

نسیم خنکِ صبحگاهی
از کوچهٔ باریک می‌گذرد
عطر خاک نم‌خورده را
به یادم می‌آورد
و دستانی که دیگر
گرمایی برای گرفتن ندارند.

برگ‌ها زرد شده‌اند
مثل نامه‌های کهنهٔ فراموش‌شده
می‌ریزند،
می‌افتند
خش‌ خش‌ شان در گوشم
مثل گریهٔ پنهانِ کودکانه‌ای
که هیچ‌کس صدایش را نمی‌شنود.

درختان بی‌برگ
مثل خاطره‌های خالی
دست در هوا برداشته‌اند
و من در این میان
به دنبال تو می‌گردم
در هوای سردِ پاییز
که بوی رفتن می‌دهد.

علی مرتضی موحدی


برچسب‌ها: علی مرتضی موحدی , پاییز

تاريخ : دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ | 10:59 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

بوی بهاران آمد، شکوفه‌های بهاری

بوی بهاران آمد، شکوفه‌های بهاری
چهچه بلبلان آمد، نوایی بی‌قراری

غنچه ز شوق رویش، گشود برگِ نازش
آمد نسیم مستی، ز دشت سبز ساری

ابر سبک‌پر آمد، به قلّه‌های خاموش
بوسید قطره‌ی شبنم، گذاشت یادگاری

خورشید خندید، پس از غبارِ باران
تابید نورِ مهرش، به باغِ روزگاری

چون سبزه در هوایت، دلم ز خاک روید
ای فصلِ دلنوازی، نوای ماندگاری

چشمان خسته شب به نور صبح وا شد
رقصید نور مهتاب ، به جویبارِ جاری

آغوش دشت وا شد، به مهر و عطرِ گل‌ها
دل ها ز خوابِ غفلت، رها شد از حصاری


آمد سرودِ مستی، ز نغمه‌های بلبل
پر زد به سوی بستان، امیدی یادگاری

رنگین کمان ، ز اشک و نور برخاست
در آسمانِ آبی، چو گوهری نگاری

با نغمه‌های باران، رهی ز غم گشودم
رفتم به سوی فردا، ز دامنِ بهاری

بگذر ز خواب غفلت،نور عشق بنگر
راهیست بی نهایت،به اوج رستگاری

علی مرتضی موحدی


برچسب‌ها: علی مرتضی موحدی , بهار

تاريخ : شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴ | 12:4 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

ای که تو چون من مردم آزار بودی

ای که تو چون من مردم آزار بودی
عاشقت بودم و تو همدم زار بودی

به دنبالت می گردم و می‌گردیم
ز دستم فراری و در لاله زار بودی

آمدی به چنگ در کوه و کوهسار
در دشت سیه پی گل و گلزار بودی


هیچ میدانی دل به پایت داده ام
ای که تو بهترین نگین بازار بودی

ندانم در قافیه چه آید این بار
ای که تو زیباترینِ نسلِ قاجار بودی

علی مرتضی موحدی


برچسب‌ها: علی مرتضی موحدی

تاريخ : پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۳ | 13:5 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |

میدانی عزیز

میدانی عزیز
دلم یک آواز میخواهد
در یک صبح پائیزی
در یک جاده بی انتها
درختانی که لباس جدیدی بر تن کرده
زرد و سرخ و نارنجی
کوه های پوشیده از برف که در آخر جاده میبینی
نمای زیبا از خلقت خدا
با صدای پرنده های روی شاخه درختان
صدای قدم هایت
صدای نسیم صبح گاهی
که از آمدنت هیاهو می‌کند
با کمی باران زیبا میشود
بارانی به این زیبایی
و رعد و برق های بر فراز آسمان
همه این ها موسیقی دلنشینی
از جنس عشق است
آری
دنیا از آمدنت به شوق آمده


علی مرتضی موحدی


برچسب‌ها: علی مرتضی موحدی

تاريخ : شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ | 8:0 | نویسنده : 🧡مُحَمّد❤️🪁🌳🕊 |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.