آرام؟
آرام برای چه باید گرفت؟
وقتی بمیریم ، خود به خود آرام میگیریم!
پیش از آنکه بمیریم که نباید بمیریم!!
#محمود_دولت_آبادی
برچسبها: محموددولت آبادی
زخمی اگر بر قلب بنشیند،
تو نه میتوانی زخم را از قلبت وا بِکَنی و نه میتوانی قلبت را دور بیندازی.
زخم تکه ای از قلب توست.
زخم اگر نباشد،
قلبت هم نیست.
زخم اگر نخواهی باشد،
قلبت را باید بتوانی دور بیندازی.
قلبت را چگونه دور می اندازی؟!
زخم و قلبت یکی هستند.
#محمود_دولت_آبادی
برچسبها: محموددولت آبادی
یک ملت چگونه می تواند چنین سکوتِ طولانی و
این همه سخنانِ ناگفته را تحمل کند؟!!
برچسبها: محموددولت آبادی
همزمان، انسان در مسیر عمر خود مگر چند بار میتواند
به دوستانی بربخورد که از میان آنها همزبانی بیابد؟
همزبانی که همدل باشد. و مگر دوستی از آن مایه که به
رفاقت بیانجامد چند بار میتواند رخ بدهد و در چند مقطع عمر؟
محمود_دولت_آبادى
برچسبها: محموددولت آبادی
حق طلاق رو به همسرم دادم
چون میدونستم وقتی یه زن دلش باهات نباشه
نگه داشتنش ظلم به خودته !
برچسبها: محموددولت آبادی
چقدر زندگی
چقدر آدم در ذهن ذخیره شده است
آنقدر زیاد که نمیدانم چکارشان کنم و نمیدانم به چه دردی میخورند ...
برچسبها: محموددولت آبادی
پُک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود،
و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت.
عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند
فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم.
هر آدمی ، دانسته و ندانسته،
به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد،
و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.
برچسبها: محموددولت آبادی
او گفت: «آدم سه جور است: مرد، نیمهمرد و هَپَلی هَپو و...»
و توضیح داد:
«هَپَلی هَپو کسی است که میگوید و کاری نمیکند.
نیمهمرد کسی است که کاری میکند و میگوید.
اما... مرد آن است که کاری میکند و نمیگوید.»
برچسبها: محموددولت آبادی
اکنون ساکنم در بهت و گیجی و اندوه و بیهودگی،
و خود هنوز نمیدانم،
هنوز باورم نشده است که روحم به قتل رسیده است..
برچسبها: محموددولت آبادی
زیباترین روحیهٔ سنّتیِ ما، عشق به بهار و نوروز است
و ما مردم، علیرغمِ این همه مصیبت و مصیبت زدگی چه استعدادی برای زندگی و شادمانی داریم.
نون نوشتن
محمود دولت آبادی
برچسبها: محموددولت آبادی
آدمی به مرور آرام می گیرد,
بزرگ می شود,
بالغ می شود و پای اشتباهاتش می ایستد,
آنها را به گردن دیگران نمی اندازد
و دنبال مقصر نمی گردد.
گذشته اش را قبول می کند,
نادیده اش نمی گیرد
و اجازه میدهد هر چیزی که بوده
در همان گذشته بماند.
آدمی از یک جایی به بعد
می فهمد که از حالا باید آینده اش را از نو بسازد
اما به نوعی دیگر می فهمد زندگی یک موهبت است,
یک غنیمت است,یک نعمت است
و نباید آن را فدای چیزهای دیگر کرد.
اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خودش خوب می شود.
برچسبها: محموددولت آبادی
عجله ، همیشه عجله ...
کدام گوری میخواستم بروم ؟
من به بهانه ی رسیدن به زندگی ، همیشه زندگی را کشته ام ...
برچسبها: محموددولت آبادی , زندگی
حق طلاق رو به همسرم دادم
چون میدونستم وقتی یه زن دلش باهات نباشه
نگه داشتنش ظلم به خودته !
برچسبها: محموددولت آبادی
دوست داشته شدن
چرا نباید صریح بگویم که دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش می داری
آن حس و حالتی است که در واژه عام و عادی خوشبختی نمیگنجد.
برچسبها: محموددولت آبادی , عشق
گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است.
رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است.
در تو عشق میجوشد، بی آنکه ردش را بشناسی.
بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده.
شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی.
برچسبها: محموددولت آبادی , عشق
یکبار است زندگانی!
یکبار
همان یکبار
که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم،
همان یک بار
که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم،
همان یک بار
که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم،
یکبار...
یکبار و نه بیشتر.
زندگانی یکبار است،
در هر فصل...
| محمود دولت آبادی |
برچسبها: محموددولت آبادی
گاهی
باید از دیگران فاصله بگیری ...!
اگر اهمیت دادند
ارزشت را خواهی فهمید ...!
و اگر اهمیتی ندادند
خواهی فهمید کجا ایستادهای ...!
محمود دولت آبادی
برچسبها: محموددولت آبادی