میگویند ذکر یونسیه فقط با اجازه استاد جایز است و برای باز شدن چشم برزخی است! حال چگونه به چنین اساتیدی دسترسی یابیم و آنها از که اجازه گرفتهاند؟
متن و ترجمه ذکر یونسیه به شرح ذیل است:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (الأنبیاء، 87 و 88)
ترجمه: (گفت:) معبودی (الهی) جز تو نیست، منزهی تو، من از ظالمین بودم (به خودم ظلم کردم) *
که خداوند کریم در پاسخ و استجابت میفرماید:
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ»(الأنبیاء، 87 و 88)
پس [دعاى] او را برآورده كردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] این چنین نجات مىدهیم.
الف – این ادعا که «بیان و استمرار ذکر یونسیه اذن استاد میخواهد»، دروغی مانند: «ذکر لا إله الا الله، نگویید که فقر میآورد» - «زیارت عاشورا نخوانید که لعن دارد» - «زیارت نروید و توسل نکنید که شرک است» و ... میباشد و هدفی از این دروغها به جز دور کردن مسلمانان از آموزهها و آموزگاران وحی و بالتبع دور کردن از خداوند متعال نمیباشد.
ب – استاد و مربی اولیه، همان خداوند علیم و حکیم است که این ذکر را به حضرت آدم علیهالسلام آموخت و بدین واسطه توبهاش را قبول کرد و به حضرت یونس علیهالسلام آموخت و بدین واسطه مورد لطف و رحمتش قرار داد و توسط پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین به همگان آموخت و توصیه کرد، تا بدین واسطه گناهانشان را ببخشد و اگر چنین دعا کردند، همّ و غمّشان را بر طرف سازد.
ب – استاد، مربی و صاحب اذن این ذکر، پس از خداوند حکیم و به امر او، حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله است که به همگان فرمود:
«آیا به شما خبر دهم از دعایى كه هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس كه طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمین»
استاد، مربی و اجازه دهنده امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام هستند که ضمن مداومت خود و توصیه بر این ذکر، در دعای کمیل به آن استناد نموده و عرض مینماید: «لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأتُ بِجَهْلى ...».
استاد، مربی و اجازه دهنده، امام صادق علیهالسلام است که فرمود: «عجب دارم از كسى كه غم زده است چطور این دعا را نمى خواند [لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ]؟! چرا كه خداوند به دنبال آن مىفرماید: [فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ - ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم]» ( خصال شیخ صدوق ج1 / 241 باب احادیث چهارگانه)
دقت شود که بخش دوم این آیه، وعده و تضمین خداوند منّان بر استجابت دعای گوینده است.
ج – ذکر یونسیه از اذکار بسیار گرانقدر است، نه برای باز شدن چشم برزخی! بلکه برای زدودن هر همّ و غمی، برای رفع مشکلات، برای گشایش در امور، برای شفای بیماریها ... و بیشتر از همه برای تفکر، تعقل و تدبر در مفهوم آن که موجب استجابت بیشتر میگردد. چرا که در این ذکر هم انسان اقرار میکند که الهی جز او نیست که بتواند چارهساز باشد – هم اذعان دارد که حق تعالی منزه (سبحان) است و از او بد و شر صادر نمیگردد، پس گرفتاریها از کردهی خودمان است – هم امیدوار میشود که به رغم نادانیها، جهالتها و گناهان، اگر رو به خدا کرد و از او خواست، او کریمانه استجابت کرده و نجاتش میدهد. همین فهم و باور، خودش باز شدن چشم برزخی است.
برچسبها: خدا , آرامش
💚✨ادامه مطلب✨💚
روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد.................!
مار میگفت: انسانها از ترسِ ظاهر خوفناکِ من میمیرند؛ نه بخاطر نیش زدنم!
اما زنبور نمی پذیرفت.
مار، برای اثبات حرفش، به چوپانی که زیر درختی خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من او را می گزم و مخفی میشوم ؛ تو بالای سرش سر و صدا و خودنمایی کن!
مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن بالای سر چوپان نمود.
چوپان فورا از خواب پرید و گفت: ای زنبور لعنتی! و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد.
مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چندی بهبود یافت.
سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند:
اینبار زنبور نیش زد و مار خودنمایی کرد!
چوپان از خواب پرید
و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت!
او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه ننمود
چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد!
بسیاری بیماری ها و کارها نیز همینگونه اند؛ و افراد فقط بخاطر ترس از آنها، نابود میشوند.
مواظب تلقین های زندگی خود باشید...................!
برای خودت یک دایره اعتماد درست کن
آنهایی که مهم هستند را بگذار درون دایره، کم اهمیت ترها را روی خط
و باقی را بیرون از این دایره فرضی تصور کن. هر وقت کسی حرفی به تو زد که خاطرت رنجید ببین کجای دایره ات هستند؟؟ جزو افراد مهمند یا نه فقط هستند .
آیا براستی ارزش دارد از کسانی که برایمان اهمیتی ندارند برنجیم !؟
چرا بگذاریم آدمهای کم اهمیت زندگیمان ، ما را نارحت کنند حتی برای ثانیه ای!؟ یادمان باشد وقتی دیگران بدانند که نمیتوانند ناراحتتان کنند، دیگر تلاشی هم برای ناراحت کردن شما نمی کنند.
این راز آرامش است
برچسبها: داستانک , آرامش , داستان های کوتاه
به خانه های حوض دار، به اتاق های تو در تو...
من، پاییز كه شد انار دان كنم برایت با گلاب و شكر!
شب ها درز پنجره ها را با ملافه بگیری كه سرما توی تنمان نرود.
بنشینیم دور كرسی، از حجره بگویی برایم و كسب و كارت. لبخند بزنم و سیب پوست كنم بعد از شامت بخوری كه خستگی در كنی،
دراز كشیده باشی، لا به لای حرف هایت سكوت بشود، دنبال چشم هایت بدود نگاهم، بفهمم كه خوابی و لحاف را روی تنت صاف و صوف كنم... بیا برویم به صد وپنجاه سال قبل...
به همان جایی كه تا زمان پیر شدنمان، یادم نیاید كِی گفتی دوستم داری، یادم نیاید كِی كادوهای یک دفعه ای گرفته باشی برایم،
ولی خوب بخاطر بیاورم لا به لای ملافه هایی كه لای درزهای پنجره میگذاشتی چقدر "دوستت دارم" بوده... بیا برویم به صد و پنجاه سال قبل...
به واقعیت، به پای هم دیگر پیر شدن، به ماندن، به با لباس سفید رفتن با كفن سفید برگشتن...
بیا فاصله بگیریم از امروزی بودن ها، از ماهگرد گرفتن ها و سالگرد گرفتن ها، از كادو های یک دفعه ای، از دوستت دارم های تلگرامی، از امروز بودن ها و فردا رفتن ها...
بیا فاصله بگیریم از این همه مجازی بودن، بیا برایت انار دان كنم با گلاب و شكر، بیا لای درزهای پنجره ها را با ملافه بگیر كه سرما توی تنمان نرود، بیا اصلا حرفی نزن نگو دوستم داری اما واقعی باش...
این دنیای امروز دارد حال همه را بهم می زند...
برچسبها: آرامش
ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪ ﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ دو ساله ، ﺗﻮﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴﺶ، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ .
ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﺸﺪ!! ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺧﺪﻣﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻴﻜﻨﻪ .
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ .
ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﮔﻔﺖ :
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺩﻳﻜﺮ ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﻟﻴﺴﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻜﻨﻢ.
ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺖ... ﻭﻟﻰ به هرحال ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ میکنم.بعد از دقایقی مهماندار برگشت و گفت.
ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖهای ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﺋﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ .
ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻥ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ، ﻳﻚ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻣﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ !! ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
به گفته مسافران اشک در چشمان مرد سیاهپوست جاری شده بود.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻫﺪ ،
ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻤﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻗﺎﻯ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﺍﮔﺮ ﻟﻄﻒ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺮ ﺭﻓﺎﻩ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﻢ... ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺻﻼ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎنی و درستی نیست ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ناخوشایند و نا محترم ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ !! بعد ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﻯ ﻃﻮﻻﻧﻰ ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ یك ﻓﻀﯿﻠﺖ.
برچسبها: مثبت , آرامش
سه راهحل کاربردی برای مقابله با استرسهای زندگی:
۱- هرگز عادت به بازگوکردن مسائل خود نزد همه نکنید؛
بازگو کردن مسائل وزن آنها را زیاد میکند.
۲- فقط به زمان حال فکر کنید، گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید،
گذشته تمام شده است و آینده هنوز نیامده است.
۳- به خودتان استراحت بدهید استراحت های روزانه مانند خواب روزانه،
فیلم دیدن و استراحتهای هفتگی مانند
وقت گذراندن با دوستان و خانواده در آخر هفتهها و
استراحتهای ماهانه یا سالانه مانند مسافرت.
با این سه گام بعد از مدت کوتاهی ظرفیت روحتان افزون میشود
و مسائل بدون استرس برایتان حل شدنی خواهد بود. امتحان کنید
#دکتر_محمود_معظمی
+اولین گزینه وقتی بیان کنیم به جای کمک کردن اطرافیان کاری با آدم می کنند
که غلط کردم که بیان کردم:)))
+گاهی به آینده فکر می کنم..ناامید و خسته میشم..
برچسبها: مثبت , آرامش
خوابیدن با خاطرات غم انگیز در داخل مغز انسان انتشار می یابند
و فراموش کردن آن را دشوار میکند.
+
امواج آلفا:
هنگامی که چشم ها بسته می شود، در افراد بالغ عضلات شل و چشم ها ریلکس هستند ولی هنوز نسبت به محیط آگاهی دارد امواج مغزی بین 12-8 نوسان در ثانیه قرار می گیرد که به آن آلفا می گویند. هنگامی که مغز در حالت آرامش و استراحت باشد و مغز اطلاعات بینایی را پردازش نمی كند امواج آلفا نمایان می گردد.
امواج بتا در جلو سر قابل اندازه گیری هستند و امواج آلفا در قسمت پس سر قابل اندازه گیری می باشند. هنگامی که در حالت ریلکسیشن قرار می گیریم یا مراقبه انجام می دهیم ریتم امواج مغزی در حالت آلفا قرار دارد. هر چه قدر به آرامش فکری و جسمی بیشتری فرو رویم در سطح عمقی تری از آلفا قرار می گیریم.
برچسبها: آرامش , مثبت
اینو سرلوحه زندگی تون کنید:
از هیچکس هیچ توقعی نداشته باشید
و از هرکسی توقع هرچیزی رو داشته باشید..
+وقتی این طوری فکر کنیم کمتر اذیت میشیم
چون گاهی از یه آدمهایی حرف هایی میشنویم
تمام وجودمان آتش میگیره و به تعداد سفیدی موهای مان افزوده میشود:(
برچسبها: تفکر , آرامش
رژیم که مختص چاقی یا لاغری نیست گاهی باید یک رژیم خوب برای روح و افکارمان بگیریم؛
مثلا: رژیم کمتر حرص خوردن! رژیم کمتر غصه خوردن, رژیم بی اندازه مهربان بودن, رژیم بی ریا کمک کردن, رژیم بی توقع دوست داشتن, رژیم دوری از افکار منفی, رژیم دوری از رفتارهای منفی
بیایید رژیم آرامش بگیریم.
توصیه میکنم یک ماه رعایت کنید سه کیلو از بیماریهایتان کم میشود!!
+کاش بتوانیم...من که خیلی حرص میخورم:(
برچسبها: آرامش , مثبت
ابوریحان بیرونی در خانه یکی از بزرگان نیشابور میهمان بود
از هشتی ورودی خانه ، صدای او را می شنید که در حال نصیحت و اندرز است .
مردی به دوست ابوریحان می گفت هر روز نقشی بر دکان خود افزون کنم
و گلدانی خوشبوتر از پیش در پیشگاهش بگذارم
بلکه عشقم از آن گذرد و به زندگیم باز آید .
و دوست ابوریحان او را نصیحت کرده که عمر کوتاست
و عقل تعلل را درست نمی داند
آن زن اگر تو را می خواست حتما پس از سالها باز می گشت
پس یقین دان دل در گروی مردی دیگر دارد
و تو باید به فکر آینده خویش باشی .
سه روز بعد ابوریحان داشت از دوستش خداحافظی می کرد که خبر آوردند
همان کسی که نصیحتش نمودید بر بستر مرگ فتاده
و سه روز است هیچ نخورده .
میزبان ابوریحان قصد لباس کرد برای دیدار آن مرد ،
ابوریحان دستش را گرفت و گفت نفسی که سردی را بر گرمای امید می دمد
مرگ را به بالینش فرستاده . میزبان سر خم نمود .
ابوریحان بدیدار آن مرد رفته و چنان گرمای امیدی به او بخشید
که آن مرد دوباره آب نوشید .
ارد بزرگ اندیشمند برجسته می گوید :
هیچگاه امید کسی را نا امید نکن، شاید امید تنها دارایی او باشد .
می گویند : چند روز دیگر هم ابوریحان در نیشابور بماند
و روزی که آن شهر را ترک می کرد آن مرد با همسر بازگشته خویش ،
او را اشک ریزان بدرقه می کردند
برچسبها: آرامش , مثبت , ابوریحان بیرونی
. میشوند نمیتوانند توضیح دهند فقط میگویند "حالم بده" یا "اعصابم خرُده".
اما اینكه این حال گرفته شان ،
ناشی از خستگی، احساس خجالت
، طرد شدن از جمع دوستان، حسادت، حس تنفر،
احساس گناه، شرمندگی و یا حقارت است
برایش مشخص و روشن نیست.
این اصطلاح را در روانشناسی كوری عاطفی مینامند
كه بین احساسات منفی خود نمیتوانند تفكیكی قائل شوند یا به خوبی ببینند.
بعضی افراد نیز دچار بی سوادی عاطفی بوده
و نمیتوانند برای بیان احساس درون خود واژگان مناسب پیدا كنند.
آدمها نیاز دارند بشنوند که شما دوستشان دارید،
چرا امروز ناراحتید، چرا جواب تلفن ها را نمیدهید و...
تمرین کنید احساستان را بیان کنید ...
دكتر_هلاكویى
برچسبها: آرامش , مثبت
همه را به یک اندازه دوست داری،
خجالت نمی کشی،
خود را باور داری،
خشمگین نمی شوی،
و همیشه مهربان هستی ...
" انسان صاحب عزت نفس " حرص نمی خورد،
همه چیز را کافی می داند،
حسد نمی ورزد،
و خود را لایق می داند ...
کسی که " عزت نفس" دارد،
نیازی به رقص و پایکوبی و تظاهر به خوشی ندارد،
زیرا شادکامی را در درون خویش می خوید و می یابد ...
"عزت نفس" باعث می شود،
برای بزرگداشت خود احتیاج به تحقیر دیگران نداشته باشید،
زیرا خوب می دانید هر انسان تحفه الهی است ...
" انسان صاحب عزت نفس"
همه را دوست خواهد داشت و به همه مهر خواهد ورزید ...
برچسبها: آرامش